مرکزپژوهش

پيوندهاي روزانه

۴۹ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

الان نزدیک به یکسال و نیم از روزی که ما تلاش کردیم سبز باشیم، می گذرد اما کم‌کم رنگ‌مان دارد تغییر می کند وsabz با سرعت زیادی داریم هم رنگ تنه درختان می شویم. فراخوان این هفته باعث شد تا برگزار نشدن یک تجمع دیگر هم به رزومه ما افزوده شود که همین امر ما را بر آن داشت تا با آسیب شناسی فراخوان‌ها و تجمعات اخیر و همچنین ارایه چند راهکار از متمایل شدن رنگ‌مان به قهوه ای جلوگیری کنیم. ما که نفهمیدیم بالاخره رهبران این جریان چه کسانی هستند اما خود رهبران که احتمالا از رهبر بودن خود مطلعند، می توانند از این پیشنهادات ما استفاده کنند.

جای خوبی را برای تجمع انتخاب کنید

انتخاب یک جای مناسب برای تجمع، انصافا نصف تجمع است. متاسفانه مکان‌هایی که جدیدا برای تجمع اعلام می شود، تناسبی با جمعیت هدف ندارد. آمدن به خیابان انقلاب یا آزادی مستلزم خارج شدن از خانه، سوار شدن به اتومبیل، پیدا کردن جای پارک آن هم در مرکز شهر و انجام دادن همه این مراحل در حین بازگشت است که بر همگان واضح و مبرهن است، چنین انتظاری از طرفداران سبزاندیش ما انتظاری نابجا و بیش از حد است. خاصه آنکه بعضا دیده شده از هواداران خواسته می شود از میدان امام حسین تا میدان آزادی پیاده روی کنند که واقعا شرم آور است. بهتر است رهبران جنبش سبز که از آن‌ها در افواه عمومی به

سران عوضی، اسراییلی، خائن، قاتل و نامرد فتنه نام برده می‌شود، تکلیف هواداران را مشخص کرده و اعلام کنند که اگر براندازی رژیم چنین هزینه هایی دارد، ما برویم وقتی پولدار شدیم، بیاییم. در همین راستا، مکان‌هایی چون درکه، دربند، پارک ملت، خیابان فرشته و پیست اسکی توچال پیشنهاد می‌شود. ضمنا نباید از پشت بام‌ها نیز غافل شد مخصوصا که دیگر اکثر خانه ها آسانسور دارند.

در انتخاب مکان باید این نکته مورد توجه قرار گیرد که حداقل یکی دو مغازه که چیزی مانند ساندویچ یا لباس زنانه می فروشند، در آن حوالی وجود داشته باشد تا بتواند بهانه خوبی برای برخی آقازاده ها شود.

بهانه های مهمی جور کنید

با توجه به اینکه شایعه زندانی شدن موسوی و کروبی هم نتوانسته است موجب خیزش میلیونی جمعیت خلق لیبرال کمونیست خداجوی ایران شود، به نظر می رسد به بهانه های دلخراش تری نیاز باشد.

به عنوان مثال در این زمینه می توان از کروبی شجاع خواست که وارد میدان شود. قطعا او که همیشه آماده است برای آزادی ایران مورد تجاوز قرار گیرد، سخت نیست تا از پسرش بخواهد چنین شایعه ای را پخش کند. این کار اگر باعث انسجام جنبش نشود، قطعا موجب شادی و انبساط در میان هواداران شده که همین هم غنیمت است. پخش شایعه هایی چون بستن موهای زهرا رهنورد به اسب کشیدن او در خیابان، فرو کردن سیخ در گوش موسوی و درآوردن آن از دماغ او و یا قوی شدن احتمال یک در میلیون بازداشت فائزه هاشمی می تواند باعث خیزش یا خیزاندن جنبش شود.

اینترنت را قطع کنید

متاسفانه مشاهده شده که درست در ساعاتی که هواداران غیور ما در زیر پای دژخیمان رژیم مشغول چیبس خوردن و لاو ترکاندن هستند، عده ای از هوادارن پای اینترنت نشسته و مشغول بارگذاری پست های حماسی در فیس بوک و... می باشند. در صورتی که قطعا حضور آنها باعث خواهد شد تا جمعیت ما به اندازه انگشتان هزارپا شده و سه سوته رژیم را ساقط کنیم. بنابراین پیشنهاد می‌شود تا با قطع اینترنت، هواداران را مجبور کنیم از نزدیک شاهد وقایع باشند. این کار علاوه بر پرشور شدن تجمع، این حسن را دارد که موجب می شود تا از انتشار مطالبی که داد می زند نویسنده در تجمع حضور نداشته، جلوگیری شود و آبروریزی کمتری شود.

هم دیگر را تحریک کنید

علاوه بر سران جنبش، تمامی هواداران هم موظف هستند تا یکدیگر را به حضور در تجمع تحریک کنند. این کار می تواند با ارسال پیامک، تماس تلفنی و... صورت پذیرد. برای اجرایی شدن این طرح می توان به تنبیه کسانی پرداخت که این کار را نمی کنند. این مهم با توجه به تعداد هواداران و از طریق دیدن پیامک‌های گوشی آنها قابل انجام است. اما برای اینکار چند جمله تحریک کننده پیشنهاد می‌شود:

فحش گذاشتم هر کی نیاد تجمع.

لعنت بر پدر و مادر کسی که تو خونه اش بشینه.

هوی، عوضی پاشو بیا تو خیابون.

میای یا من بیام؟

خوشگله میای بریم تو خیابونا یه چرخی بزنیم، ماشین جدیدمو نشونت بدم؟

دهنتو ... که حاضری... ولی ... نداری پاشی بیای تو خیابون. واقعا که ... هستی.

تکذیب کنید

با توجه به اینکه در چند مورد اخیر ثابت شده است که از شکل و شمایل خیابان‌ها در ساعت‌های مانده به تجمع می توان میزان استقبال مردم را فهمید، بد نیست که در صورت مشاهده استقبال نکردن هواداران، ده بیست دقیقه مانده به ساعت فراخوان، تکذیبیه ای منتشر و تجمع را لغو کنیم. اگر دیدیم نه! افراد زیادی آمدند، تکذیبیه را تکذیب می کنیم. بعدش اگر دیدیم آن افراد زیاد هوادار ما نبوده اند و رهگذر بودند، تکذیبیه تکذیبیه را تکذیب می کنیم. اگر دیدیم آنها رهگذرانی بودند که می خواستند به تجمع بپیوندند، تکذیبیه تکذیبیه تکذیبیه را تکذیب می کنیم. فقط باید حواس‌مان باشد تعداد تکذیبیه ها از دستمان در نرود.

لباس های چهار فصل بپوشید

یکی از ضعف های ما این است که از داشته های خود درست استفاده نمی کنیم. این چه افتضاحی است که ما تصاویر یک تجمع را نداریم که تجمع کنندگان آن لباس زمستانی پوشیده باشند. فکرش را بکنید، اگر در تجمعات پس از انتخابات، مردم لباس زمستانی پوشیده بودند، الان می توانستیم همان تصاویر را قالب کنیم. بنابراین از همان معدود تجمع کنندگان خواهشمندیم که برای لحظاتی کاپشن خود را درآورده و با زیرپیراهنی در انظار حاضر شوند. به خدا جای دوری نمی رود. دیدید باز در تابستان فراخوان دادیم و نیامدید، بگذارید لااقل با این تصاویر دستمان به جایی بند باشد دیگر.

منبع:رجانیوز

یک بیسواد
معمر در زبان عربی به معنای مهندس است و معمولا توسط افراد قبل از نام خانوادگی افراد تحصیل کرده در رشته مهندسی عمران و ساختمان بکار میرود ، اینکه ایا نام کوچک پادشاه لیبی معمر است و یا این واژه لقب او است معلوم نیست ، ولی آنچه مسلم است پادشاه هشتاد و چند ساله لیبی که مانند هنرپیشه های سینمایی هر روز گریم می کند دارای رفتارهای عجیبی است ، مثلا گفته می شود او تا کنون در هیچ یک از دیدارهای رسمی یک لباس را دو بار نپوشیده است ، حال بماند که هر یک از لباسهای ایشان حکایت خاص خود را دارد و یا ایشان در اجلاس سال گذشته سازمان ملل در نیویورک بجای استفاده از پانزده دقیقه وقت اختصاصی خود یکصد دقیقه سخنرانی نمود که بیش از نود دقیقه آن فحش و ناسزا بود. بطوریکه مترجم وی پس از سی و پنج دقیقه ترجمه همزمان کم آورد و شخص دیگری جایگزین او شد.
بد نیست بدانید سالها است که او جز در کاخ خودش در هیچ عمارت دیگری اقامت نمی کند و هر گاه برای سفرهای خارجی به دعوت روسای کشورهای دیگر به خارج از لیبی سفر میکند چادر و خیمه و خدم و حشم فراوان خود را به همراه می برد .
 
چند سال پیش در سفر به فرانسه در فضای سبز کاخ الیزه (یا ورسای) خیمه و بارگاه خود را برپا نمود و سوژه مناسبی برای خبرنگاران و مطبوعات شد و شایعات فراوانی را به دنبال داشت در سفر سال پیش به نیویورک هم ابتدا در پارک ملی نیویورک چادر زدند که ماموران پلیس به دنبال اعتراض برخی از اهالی مبنی بر امنیتی شدن فضای پارک پلیس هیئت لیبیایی را مجبور به جمع کردن خیمه ها نمود و نهایتا هیئت لیبیایی فضای سبز چند هکتاری منزل یکی از ثروتمندان را در حومه نیویورک به مبلغ گزافی برای چند روز اجاره نمود و آنها چادر پادشاه لیبی را در این ملک برپا نمودند.

آنچه مسلم است پادشاه لیبی در سن هشتاد سالگی بسیار علاقه دارد که سوژه مطبوعات و رسانه ها باشد ولی شاید از همه جالب تر کادر حفاظتی و محافظین وی باشد ، کادر حفاظتی وی که بسیار ورزیده و جوان بوده پس از آزمونهای فراوان و گذراندن دوره های سخت انتخاب شده و بیش از چهارصد نفر می باشند که در شیفت های چهل نفره مسئول حفاظت از جان وی را برعهده دارند و در سفر نیویورک هنگامی که پادشاه لیبی برای خرید سوغاتی به یکی از فروشگاههای شهر نیویورک رفته بود این کاروان چهل نفره (البته به همراه تعداد بیشمار پلیسهای محلی) باعث راه بندان و ایجاد ترافیک در شهر نیویورک شد.

کادر حفاظتی ایشان که بر خلاف دیگر محافظین هیچگاه لباس شخصی (در حال شیفت و محافظت) نمی پوشند همگی از میان دختران مجرد انتخاب شده اند و تا زمانی که در خدمت هستند حق ازدواج ندارند.
 
یک بیسواد

خوانندگان خبرآنلاین از بین جنجال برانگیز ترین چهره های موجود درعرصه بین الملل رئیس جمهور آمریکا را انتخاب کردند که تنها دستاورد او در سالی که گذشت، شکست بوده است.

محمدرضا نوروزپور

وقتی کار را به دست افکار عمومی بسپاری همیشه شگفت زده می‌شوی. زمانی که برای یافتن چهره سال 89 در عرصه بین‌الملل از مردم کمک خواستیم، خیلی‌ها کامنت گذاشتند و از میان این کامنت‌ها هشت چهره ای که نامشان بیشتر از سایرین تکرار شده بود انتخاب شدند. باراک اوباما، رجب طیب اردوغان، امام موسی صدر - که بواسطه حوادث لیبی یک بار دیگر یاد و نام او زنده شده بود- سیدحسن نصرالله، نوری المالکی، برلوسکنی، معمر قذافی و حسنی مبارک که هنوز نیز در صدر اخبار جهان هستند.

قاعدتاً و خیلی طبیعی، گمانه زنی‌ها براین محور استوار بودکه چهره سال 89 در عرصه بین‌الملل انتخابی بین قذافی یا حسنی مبارک باشد چرا که با در نظرگرفتن حجم اخباری که درباره این دو دیکتاتور در رسانه ها دیده می شود، شرایط لازم برای جنجالی‌ترین چهره‌ بودن را در اختیار داشتند. اما انتخاب باراک اوباما نشان داد که خوانندگان ملاک‌های دیگری را برای انتخاب لحاظ می‌کنند که گاه در قالب پیشبینی و گمانه زنی نمی‌گنجد.

از این رو تا همین لحظه عصرگاهی روز سه شنبه، چهره سال 89 در حوزه بین‌الملل به انتخاب خوانندگان خبرآنلاین کسی جز باراک اوباما نیست. رئیس‌جمهور سیاه پوست آمریکا که در سال گذشته فقط و فقط ناکامی و شکست در کارنامه سیاسی او رقم خورده است. اوباما در سالی که گذشت حتی یک مورد موفق در صحنه سیاست داخلی و  خارجی کشورش نداشته است. عملکرد اوباما به گونه‌ای بود که سبب شد تا حزب دموکرات، مجلس نمایندگان را به طور کامل در انتخابات میان دوره‌ای از دست بدهد و حتی می‌رفت تا سنا را نیز  به رقبای جمهوری خواه واگذارد. از ناکامی بزرگ او در مهار بحران خلیج مکزیک که بگذریم، عملکرد او در سیاست خارجی از این هم افتضاح‌تر بود چرا که مشخص شد هیچ تسلط و نفوذی بر صهیونیست‌ها برای متوقف کردن شهرک سازی‌ها به عنوان بدیهی‌ترین پیش شرط آغاز مذاکرات سازش، ندارد. بعد از آن انقلاب‌های گسترده در کشورهایی که از دیرباز متحد استراتژیک واشنگتن بودند نشان داد که تیم او نه تنها قادر به پیشبینی حوادث نبوده بلکه هیچ قدرت و توانایی قابل توجهی در مهار آنها ندارد. سرنگونی بن علی و حسنی مبارک در تونس و مصر به این ناکامی‌ها اضافه شد تا جاییکه حتی موضع گیری‌های ضعیف، گنگ، دو پهلو و بلاتکلیف دولت او درقبال رویدادها و انقلاب‌های شمال افریقا و خاورمیانه نیز مورد نقد نقادان سیاسی قرار گرفت و شرمساری دیگری برای او ببار آورد.

با همه این احوال، اوباما اکنون چهره سال 89 درحوزه بین‌الملل شده است. شاید به خاطر همین ناکامی‌ها او انتخاب شده است. بدون پروا باید گفت عجیب است که بپذیریم خوانندگان به این رئیس‌جمهور کم فروغ که سه سال از ریاست خود را صرفاً به شعار و وعده و عید گذرانده به عنوان چهره سال رأی داده باشند در حالی‌که رجب طیب اردوغان دستی پراز موفقیت‌های داخلی و خارجی دارد و یا مالکی دست کم یک سیاستمدار پیروز است چرا که توانست 9 ماه تمام روی حرفش بایستد و همه مخالفان نخست‌وزیر شدنش را کنار بزندو سرانجام هم براین مسند جلوس کند. شاید چهره سال باید امام موسی صدر می‌شد که ناگهان بربام رسانه‌ها نشست و احتمال سقوط قذافی، امید زنده یافت شدن او را در دل‌ها شلعه ور کرد. برای برخی‌ها باید چهره سال سیدحسن نصرالله می‌شد چرا که با برنامه ریزی‌های دقیق و مدبرانه‌اش کمر دخالت‌های خارجی را شکست، خدعه 14 مارسی‌ها را باطل کرد و در یک انتخاب حیرت انگیز نخست‌وزیری را معرفی کرد که هیچ بهانه‌ای برای مخالفت با او چه در داخل و چه در خارج باقی نگذارد. حتی اگر جنجال برانگیزی معیار خوبی برای انتخاب چهره سال باشد برلوسکنی نیز با آن مفاسد اخلاقی اش که حتی دولت او را تا پای فروپاشی برد کمی از قذافی و حسنی مبارک که همه روزهای گذشته جنجال برانگیز بوده اند نداشته است.

 اما مردم همیشه انگونه که مافکر می‌کنیم انتخاب نمی‌کنند. این بار نیز انتخاب خوانندگان باراک اوباما بوده است. رئیس‌جمهوری که یک سال تمام را فقط با ناکامی و شکست پشت سرگذاشت. این روزها برای چهره شدن، ناکامی‌ها و شکست‌ها، گویا مهمتر از پیروزی و دستاوردهای زیاد جلوه گر می شود

 

یک بیسواد

وزیر اطلاعات گفت: بعضی شبکه‌های ماهواره‌ای اعتراف کردند که چگونه ارتش سایبری ایران توانست اهداف آنها را خنثی کند.

به گزارش ایسنا حجت‌الاسلام و المسلمین مصلحی در حاشیه آخرین جلسه هیات دولت در سال 89 در جمع خبرنگاران به ارزیابی ازعملکرد وزارتخانه متبوعش پرداخت و با برشمردن برخی از دستاوردهای این وزارتخانه گفت: برخی از سرویس‌های اطلاعاتی این ادعا را داشتند که توانسته‌اند موقعیت‌هایی را با همکاری برخی از مجموعه‌ها برای یکسری اقدامات پیدا کنند و مجموعه وزارت اطلاعات توانست این مجموعه‌ها را مورد شناسایی قرار دهد، در آنها نفوذ کند، بخصوص مجموعه موساد و سرویس‌های دیگر همراه آن که ادعای زیادی در این ارتباط داشتند، ولی وزارت اطلاعات توانست آنها را در یک موقعیت منکوب قرار دهد و حتی بر برخی از پایگاه‌های آنها و حتی بر پایگاه‌هایی که در اطراف کشور دارند، اشراف داشته باشند.

وزیر اطلاعات ادامه داد: موفقیت دیگری که کسب کردیم در فضای سایبری و شبکه‌های مجازی بود. البته من نمی‌توانم این موضوع را باز کنم. قطعا آمریکا متوجه می‌شود، ما چه می‌گوییم. آنها در شبکه‌های مجازی طراحی‌های سنگینی داشتند که نظام ما را با چالش مواجه کنند. الحمدالله سربازان گمنام امام زمان (عج) با کارهای اطلاعاتی که در شبکه مجازی داشتند توطئه‌های آنها را خنثی کردند و بعضا خود آنها به این موضوع اعتراف کردند. بعضی شبکه‌های ماهواره‌ای اعتراف کردند که چگونه ارتش سایبری ایران توانست اهداف آنها را خنثی کند.

وی به دیگر موفقیت این وزارتخانه اشاره کرد و گفت: یکی از موفقیت‌های این وزارتخانه در بحث شبکه‌های هرمی بود که این شبکه‌ها یک تهدید جدی برای اقتصاد کشور و مسائل اجتماعی کشور است که بحمدالله با همکاری دستگاه‌های مختلف ما در این جهت به موفقیت خوبی دست پیدا کردیم. مردم و خصوصا جوانان احساس نکنند که شبکه‌های هرمی شبکه‌های حرکت‌های داخلی هستند، بلکه پشت آنها سرویس‌ها و سرویس‌های اطلاعاتی خارج هستند. برای اینکه نظام را با چالش مواجه کنند.

مصلحی گفت: اینها نمونه‌ای از موفقیت‌های وزارت اطلاعات در سال 89 بود.

وزیر اطلاعات همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر این‌که آیا هدفی بوده که در سال 89 درصدد تحقق آن بوده‌اید، ولی نتوانسته‌اید آن را محقق کنید و در سال 90 پیگیر آن خواهید شد؟ گفت: مواردی بوده است و برخی از پروژه‌هایی بوده است که به دلیل این‌که با چالش‌ها و موارد دیگری مواجه شده بودیم در اجرای آنها تاخیر شده و در سال آینده آنها را پیگیری می‌کنیم، ولی این موارد محوری نبودند.

وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این‌که آیا در روز گذشته با توجه به اطلاعیه‌هایی که برخی از گروه‌های اپوزیسیون برای حضور در خیابان‌ها و ایجاد اغتشاش داده بودند، اتفاقی افتاد یا نه؟ گفت: جهت اطلاع عرض می‌کنم که هیچ استقبالی از این مجموعه‌ها صورت نگرفت. در شبکه‌های مجازی سرمایه‌گذاری فراوانی و عربده‌کشی در این ارتباط کرده بودند که بحمدالله استقبال نشد. مردم نیز برنامه چهارشنبه سوری را که به هر حال سنتی در بین مردم است،داشتند، ولی اتفاق خاصی نیفتاد.

 

یک بیسواد

دادنامه ای علیه وجدان سیاسی و رسانه زده های تهران ؛ بررسی موضوع مرگ دختر 15 ساله ای با نام هاجر نویدی در سال 81 (فقر علیت اصلی مرگ این دختر 15 ساله در روزنامه ها  اعلام شده بود) پدر هاجر نویدی : پول نداشتم تا دخترم را به دهدشت اعزام کنم و خجالت کشیدم به دکتر بگویم...؛حال چه تفاوتی بین این دختر و ندا اقا سلطان وجود دارد..؟

پیشنهاد میکنم حتما دانلود کنید...

دانلود با لینک مستقیم

منبع: وعده دیدار

یک بیسواد
تهران و اغلب شهرستان ها همچنان صحنه جنگ خونین مردم و نیروهای مسلح بود. از غروب روز بیستم، کسی خیابان‌ها را ترک نکرده بود. درحالیکه حملات مردم مسلح به تمام مراکز قدرت رژیم شدیدتر می شد خبر رسید که ستاد ژاندارمری واقع در میدان بیست وچهار اسفند (انقلاب) به دست افراد نیروی هوایی، دریایی و مردم افتاده است. پس از ساعتها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسلیحات ارتش،کارخانه‌ها و انبارهای اسلحه به دست مردم افتاد. سرانجام درحالی که همه خیابان‌ها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت 30/10 دقیقه صبح، شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد، وزیر جنگ واکثر فرماندهان تشکیل جلسه داد و پس از مذاکرات بسیار، طی اعلامیه‌ای بی طرفی ارتش را اعلام کرد:
 «با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و نیم امروز بیست و دوم بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج ومرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگان‌های نظامی دستور داده شد به پادگان‌های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همواره پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته های ملت شریف با تمام قدرت پشتیبانی می نماید.»
این اعلامیه زمانی از رادیو پخش شد که شهر پر بود ازمردم مسلحی که سوار برخودروهای نظامی بودند. همچنین کاخ گلستان، مرکز رادیو ایران و ژاندارمری کل کشور در دست مردم بود. شهربانی کل کشور، دانشکده افسری، دانشکده پلیس و دبیرستان نظام نیز به دست نیروهای مردمی فتح شد. مردم، زندان کمیته [کمیته‌ی مشترک ضدخرابکاری] را که مرکز بازجویی و شکنجه متهمان سیاسی بود، به تصرف درآوردند و زندانیان را آزاد کردند. تا غروب این روز، تمام کلانتری ها، پادگان‌ها، پاسگاه ها و مراکز نظامی به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشیدیه نیز تصرف شد و زندانیان آن‌ها فرار کردند، اما توسط مردم دستگیر شده و به مدرسه رفاه – محل شورای انقلاب – برده شدند. فرمانداری نظامی آخرین اطلاعیه خود را صادر کرد. به موجب این اطلاعیه از نظامیان خواسته شد برای اجرای تصمیم شورای عالی ارتش به پادگان‌های خود برگردند. درحالی که مردم به سوی کاخ نخست وزیری در حرکت بودند، بختیار که پس از فرار نظامیان با تعداد کمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نیمه تمام رها کرد و از در پشتی ساختمان نخست وزیری گریخت. سپهبد رحیمی (فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی) به دست مردم اسیر شد و سرلشکر ناجی (فرمانده گارد جاویدان) در حوالی میدان فوزیه امام حسین (ع) در جریان زد و خورد به ضرب گلوله ای کشته شد. امیرعباس هویدا نخست وزیر اسبق، نیز خود را به شورای انقلاب تسلیم کرد. رادیو و تلویزیون نظامی به تصرف مردم در آمد. در آخرین لحظه‌ها گوینده رادیو پیامی را که از سوی آیت الله طالقانی رسیده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پیام ازکارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون خواسته شده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتی نسبتا طولانی، رادیو دوباره آغاز به کار کرد. صدای گوینده‌ از شدت هیجان می لرزید:
«توجه توجه ... این صدای انقلاب ملت ایران است...»
فریاد شادی از تمام خاک ایران برخاست، آخرین سلسله‌ی پادشاهی ایران، سرانجام سقوط کرد...
روز22بهمن
یک بیسواد
ساعت 10 صبح اسلحه‌خانه‌ی نیروی هوایی به همت مردم و کمک همافران فتح شد.
ساعاتی بعد کلانتری‌های 9، 10، 11، 12، 16، 26 و کلانتری نارمک به دست مردم افتاد.
مردم تانک‌ها و نفربرها را به خیابان‌ها آوردند و به یکدیگر روحیه می‌دهند. فرمانداری نظامی که دست‌پاچه شده‌است، در آخرین اعلامیه‌اش که بارها از رادیو پخش شد، ساعت منع عبور و مرور را چهار و نیم عصر اعلام کرد.
امام خمینی در پاسخ به دستور فرمانداری پیامی به این شرح صادر فرمودند: «اعلامیه‌ امروز حکومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است؛ مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند، برادران و خواهران عزیزم، هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی، حق پیروز است.»
مردم خیابان‌ها را ترک نکردند.
یک بیسواد
پس از خبر ساعت 20، تصاویری از دوران اقامت امام خمینی در پاریس از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد. هم‌زمان با پخش تصویر امام خمینی، همافران نیروی هوایی در پادگان، فریاد «الله‌اکبر» سر دادند. شعار همافران در حمایت از امام خمینی باعث خشم افسران و کارکنان ضد اطلاعات نیروی هوایی شد. اخطارهای تند آنان به همافران، به درگیری و تیراندازی و ورود گارد شاهنشاهی منجر شد. با بالا گرفتن درگیری، مردم برای کمک به همافران ارتش وارد پادگان شدند اما لوله‌ی مسلسل گارد شاه به سمت مردم چرخید و آن‌ها را هدف گلوله قرار داد. درگیری تا صبح ادامه داشت...
یک بیسواد

 

همه برای امام بودند و امام برای همه و امت همراه امام برای خدا . . .

دهه فجر مبارک


عشق یعنی یک خمینی سادگی / عشق یعنی با علی دلدادگی

عشق یعنی دست تو پرپر شده / عشق یعنی یک علی رهبر شده

عشق یعنی لا فتی الا علی / عشق یعنی رهبرم سید علی


آهن آبدیده را زنگ عوض نمی کند / چهره انقلاب را جنگ عوض نمی کند

به دشمن علی بگو به کوری دو چشمتان / پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی کند


ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم / در ره عشق سزاوارتر از صد مردیم

هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را / دور سید علی خامنه ای میگردیم


گرگها خوب بدانند در این ایل غریب / گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز

گرچه نیکان همگی بار سفر بربستند / شیرمردی چو علی خامنه ای هست هنوز

گر امام شهدا نیست کنون در برمان / خلف صالح و مظلوم علی هست هنوز


از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران / اندیشه باور شد، در امتداد باران

بر صخره‏های همّت جوشیده خون غیرت / بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران

و الفجر بهمن آمد، فصل شکفتن آمد / بر پهندشت باور، خالی است جای یاران . . .

دهه فجرمبارک


فجر است و سپیده حلقه بر در زده است / روز آمده، تاج لاله بر سر زده است

با آمدن امام در کشور ما / خورشید حقیقت زافق سر زده است . . .

دهه فجرمبارک


برخیز که فجر انقلاب اسلامی امروز / بیگانه صفت، خانه خراب است امروز

هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد / از لطف خدا نقش بر آب است امروز . . .

دهه فجرمبارک


قلب‏ها، کهکشانی از عشق خمینی می‏شود و جامی لبریز از شراب طهور پیروزی . . .

دهه فجرمبارک


فجرآزادی! در شهر پیامبر و در مسجدالحرام، به انتظار تواند،به زادگاه خویش هم سفری کن.

دهه فجرمبارک

یک بیسواد

سید محسن خادمی: دو نفر از سران فتنه طی نامه ای به وزارت کشور به منظور اعلام همبستگی با حرکت‌های مردمی در منطقه به‌ویژه قیام آزادی خواهانه مردم تونس و مصر علیه حکومت استبدادی، درخواست صدور مجوز برای برگزاری راهپیمایی مردمی! کرده اند.

این در حالی است که در طی 20 ماه گذشته، آن‌قدر تناقضات فکری این افراد و عملکرد معارض سابق و لاحق آنها شفاف و عیان شده که دیگر نیاز به بازخوانی پرونده‌ی آلوده، سنگین و غیرقابل دفاع آنها نیست.

در عین حال، این دو فتنه گر همانند گذشته در این نامه نیز به اصل 27 قانون اساسی استناد کرده و خواستار صدور مجوز برای راهپیمایی! شده اند، در حالی که با توجه به اصل 27 قانون اساسی "تشکیل‏ اجتماعات‏ و راه‏ پیمایی‏ ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏ که‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ نباشد آزاد است‏." اما هر عقل سلیمی که آشوب طلبی و دنائت اشراف آشوبگر را در جریان اغتشاشات 88 دیده باشد، به خوبی می داند قیود "بدون حمل سلاح" و "به شرط آنکه مخل مبانی اسلام نباشد" در اصل 27 قانون اساسی، راه سوء استفاده از این اصل برای اتهام ممانعت از تجمعات به نظام اسلامی را بسته است، چرا که بانک‌ها و خودروهای سوخته، منافقین دستگیر شده در خلال آشوب‌ها، جوانان بسیجی جانباز و مصدوم، فحاشی به مبانی نظام و اصل ولایت فقیه و... همه از مصادیق بارز دو شرط اصل 27 قانون اساسی هستند.

قانون مجازات اسلامی ایران در باب هفتم کتاب حدود، مطابق ماده 183 محاربه را اینگونه تعریف می کند: هرکس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد فی الارض می باشد. همچنین در ماده 185، سارق مسلح و قطاع الطریق را به دو دلیل محارب می داند؛ یکی سلب امنیت با اسلحه و دیگری ایجاد رعب و وحشت.

اگرچه قانون‌گذار در نص قانون مستقیما از کلمه‌ی بغی استفاده نکرده، اما با دقت و ریزبینی در ارتباط مفاهیم محاربه و بغی، در مواد 186 تا 188 قانون مجازات اسلامی هرگروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کنند یا در طرح براندازی حکومت اسلامی اسلحه و مواد منفجره تهیه کنند یا فردی که در طرح براندازی حکومت اسلامی خود را نامزد یکی از پست‌های حساس کند، محارب و مفسد فی الارض است.

جالب اینجاست که در ذیل ماده‌ی 186 به نحو اخص به مفهوم بغی اشاره شده است: «تمام اعضا وهواداران آن که موضوع آن گروه یاجمعیت یا سازمان را می دانند و به نحوی در پیشبرد آن فعالیت و تلاش موثر دارند محاربند، اگرچه در شاخه نظامی فعالیت نداشته باشند.»

در عین حال، با وجود مستندات قویم فقهی و حقوقی در مورد برخورد قاطعانه با باغیان و محاربین در یک سطح، مصادیق این انحراف و جرم خانمان سوز که شیرازه‌ی جامعه‌ی اسلامی را به چالش می کشد و طمع دشمنان حکومت اسلامی را بر می انگیزد، بدون هیچ اغماض در زمره‌ی باغی و محارب محسوب شده و به نحو مقتضی باید محاکمه شده و مورد اصدار حکم قرار گیرند.

حرکت جماعتی در تهران در روزهای پس از انتخابات و مناسبت‌هایی مانند 13 آبان و روز عاشورا و نماز جمعه‌ی معروف تیرماه که در طی آن بانک‌ها و خودروها را به آتش می کشیدند و خصوصا به مراکزی مانند پایگاه بسیج و خودروها حمله می کردند و به اذعان شاهدان، سلاح سرد و بعضا گرم در این میان مشاهده می شد، حداقل از مصادیق بارز ذیل ماده 186قانون مجازات اسلامی است و قضات محترم دادگاه انقلاب می توانستند همه دستگیر شدگان را مستند به این ماده و باچشم پوشی از اصل تفسیر مضیق قوانین جزایی به محاربه محکوم کنند.

اما این وسعت نظر و پیامبرصفتی رهبرانقلاب که خط مشی نظام در برخورد با طایفه‌ی باغی را صبر و روشنگری ترسیم کردند و پس از گذشت 20 ماه از این ظلم بزرگ، هنوز در جهت رویش ریزش ها و نهی از منکر و هشدار به سران فتنه گام بر می دارند، حاکی از برخورد رحیمانه و با اغماض انقلاب نسبت به این گروه است. گروهی که اگر بنابود تصمیمات قاطعانه بر تدبیر ولی زمان پیشی گیرد، اکنون موجودیت و مجالی برای اتهام به انقلاب و برنامه ریزی برای آینده ی سیاسی خود نداشتند.

از سوی دیگر، مرور مواضع قبل و بعد از انتخابات این دو سر فتنه داخلی نسبت به سیاست نظام در حمایت از ملت‌های مظلوم فلسطین و لبنان و جسارت تاریخی آنان در روز قدس سال 88 که شعار نه غزه نه لبنان سر دادند و تایید رسمی این شعار با موضع‌گیری موسوی که گفت: "خوب‌تر از نتایجی که در روز قدس به دست آوردیم، هنوز وجود ندارد"و "روز قدس امسال نشان داد این شبکه همچون نوزادی که به راه افتاده باشد، با سرعتی باورنکردنی در حال رشد است؛ به زودی سخن گفتن را هم آغاز می‌کند و به زودی بالغ می‌شود و همگان را به تحسین و احترام نسبت به خود وا می‌دارد"، به خوبی روشن می سازد که این دو فتنه گر اساساً به مقوله‌ی دفاع از مبارزین علیه استبداد و استعمار به عنوان ابزار تحقق نفسانیات خود نگاه می کنند و باز هم به دنبال بهره برداری سیاسی از خیزش عظیم ملت مصر و تونس علیه حاکمان مستبد و وابسته هستند. این در حالی است که اساس قیام‌های کشور های عربی، نفی وابستگی حاکمان و تحقق استقلال ملی کشورشان است.

درخواست مجوز برای راهپیمایی مردمی! آن هم توسط دو عنصری که در هر جمع مردمی که حاضر می شوند، با قدرت اسلحه‌ی محافظان از خشم مردم فرار می کنند و در زندان قهر مردم محبوسند، مضحک است. این دو بازی خورده‌ی دنیاطلب باید بدانند خیزش مردمی و جنبش اجتماعی به زور بیانیه و درخواست مجوز وارد محاجه با حاکمیت نمی شود، بلکه اگر جریانی نه زاییده‌ی تبلیغات رسانه های استکباری و توهم چند عنصر بازی خورده‌ی سیاسی که ریشه در بدنه مردم داشته باشد، مانند ایام انقلاب و حرکت‌های عظیم مردم مصر و تونس و نماز جمعه‌ی 15 بهمن 89 و 29 خرداد 88 در سرما و گرما و در برابر گلوله و... به خیابان می آید و آرمان خود را محقق می کند، همان‌طور که مردم در نهم دیماه به خیابان‌ها آمدند و نسخه آشوب را به هم پیچیدند.
منبع: رجا نیوز

یک بیسواد