در آغاز باید یادآور شوم که پهلوانان، دلیران، زنان و مردان شاهنامه در قسمت اسطوره اى و حماسى و پهلوانى آن پیرو آیین اسلام نیستند، بلکه آنان به دین ایرانیان باستان ـ زرتشت ـ مى باشند. با این وجود زن در سراسر شاهنامه، نمونه تمام عیار زن ایرانى ـ اسلامى است. در عین بهره مندى از فرزانگى، دلیرى، بزرگ منشى، شایستگى، از جوهر زنانه شرمگینى، حیا و عفاف نیز بهره مند مى باشد. چرا که فردوسى خود مسلمانى معتقد است. زن شاهنامه عشق و احترام را هم زمان با هم برمى انگیزد. او والایى و کمال دارد. تصویر شخصیت او تحت الشعاع امیال افراد داستان نیست. حال آنکه در داستان هاى دیگر خاصه در منظومه هاى عاشقانه که شاعران چیره دست ایرانى و غیر ایرانى پرداخته اند. تصویر وى غالبا به تبع داستان ترسیم شده است. یعنى کار شاعر کاوش در وجود استقلالى و باریک شدن در آفرینش و دریافت و بررسى عوامل زندگى ساز او و محیطش نبوده است، زن نژاده و عفیف ایرانى در تمام شاهنامه یک تصویر بیش ندارد. صفات او متعالى است. منتهى این صفات در افراد گوناگون شدت و ضعف دارد. زنان عفیف و با حیاى شاهنامه همواره زیبا هستند. آنان در عین جمال، کمال خلقت را نیز دارا مى باشند. در بیان فردوسى به زن این امکان داده مى شود که از زبان خودش معرفى شود؛ و مدافع عصمت و پارسایى خویش باشد. «شیرین» از زنان نامدار و برجسته شاهنامه و تاریخ ایران زمین است.