مرکزپژوهش

پيوندهاي روزانه

۴۹ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

شنیده شده اخیرا برخی افراد وابسته به فرقه ضاله بهائیت بنابر یک دستور تشکیلاتی علنا اقدام به تخریب اسلام نموده اند.

به گزارش جوان، در چند روز اخیر فیلم‌هایی در خصوص روابط زن و مرد از دید اسلام در برخی شهرهای کشور منتشر شده است که سراسر حاوی خرافات و توهین به اسلام است.

بنابر این گزارش اکثر مطالب نسبت داده شده به اسلام در این فیلم جعلی و خرافی بوده وبیشتر سنت‌های غلط زمان جاهلیت به شمار می‌رود که بوسیله عوامل فرقه ضاله بهائیت بعنوان سنتهای اسلامی در حال توزیع می باشد.در این فیلم روابط زنان و مردان مسلمان به صورت خشن و قرون وسطایی نشان داده می شود!

گفتنی است اخیرا و طبق دستور تشکیلاتی بیت العدل وهمچنین بر اساس آموزه های ضد دینی فرقه ضاله بهائیت که تخریب اسلام و توهین علنی به دین اسلام که از اصول لاینفک آن میباشد انتشار انواع فیلم، کتاب و دیگر اقلام فرهنگی برای ایجاد انحراف در اسلام و توهین به اسلام توسط این فرقه افزایش زیادی یافته است.

یک بیسواد

سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس به منظور جاسوسی از ایران ساماندهی اتباع افغانی را در دستور کار خود قرار داده اند.

به گزارش جوان آنلاین،اخیرا سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا CIA و انگلیس MI6 مستقر در کشور افغانستان با جذب و سازماندهی اتباع افغانی، آنها را از طریق خلاءهای مرزی زابل وارد کشور نموده و سپس با کمک قاچاقچیان انسان آنها رابه شهرهای مختلف استان تهران منتقل می‌نمایند.

در این پروژه جدید افراد مذکور با توصیه رابطین خود در مناطق اعلام شده مستقر می‌شوند و منتظر می‌مانند تا در موقع مناسب در راستای ماموریت محموله وارد عمل می‌شوند.

این افراد پس از پایان ماموریت از طریق رابطین دست مزد خود را دریافت می‌نمایند.

این در حالی است که همزمان با شروع ناآرامی‌های پس از انتخابات در تهران و برخی شهرها تعدادی از عناصر تروریست گروه‌های منافقین به همراه مقادیری مهمات و سلاح وارد کشور شده‌اند .

منبع: رجا نیوز

یک بیسواد

جمعیت گسترده راهپیمایان با مشاهده کروبی در میدان صادقیه، با شعار "مرگ بر منافق" و "مرگ بر ضد ولایت فقیه" از وی استقبال کردند.

به گزارش شبکه ایران ، حاکی از حضور بی سابقه مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال است به طوری که این حضور میلیونی سبب شده تا کروبی که با قرار قبلی با حامیان خود در میدان صادقیه حاضر شده، به یکباره با شعارهای جمعیت گسترده مردمی که در حال حرکت به سمت میدان آزادی هستند، روبرو شود.

بر پایه این گزارش مردم با مشاهده شیخ اصلاحات در میدان صادقیه، با فریاد "مرگ بر منافق" و "مرگ بر ضد ولایت فقیه" از او استقبال کردند و اعتراض خود را به اقدامات افراطی او در ماه های اخیر بدین صورت نشان دادند.

با این حال افراد موسوم به سبز هم که با نمادهایی با همین رنگ و به بهانه حمایت از کروبی به میدان صاقیه آمده اند، پس از مشاهده خیل عظیم جمعیت مردم و شعارهای آنان، سکوت کرده اند.

حضور پرشور مردم در این مکان و خیابان‌های اطراف آن سبب شده تا کروبی و حامیان اندکش، در محاصره مردم، در همین مکان متوقف شوند.

پیش از این، مهدی کروبی اعلام کرده بود که در راهپیمایی 22 بهمن حضور خواهد داشت و حامیان وی نیز در محل قرار خود در میدان صادقیه به وی ملحق خواهند شد.
استقبال مردم با شعار "مرگ بر منافق" و "مرگ بر ضد ولایت فقیه" از کروبی، در جریان حضور او در راهپیمایی روز قدس و همچنین نمایشگاه مطبوعات روی داده بود.

گفتنی است که تجمعات غیرقانونی گروه سبز در ماه های اخیر همواره به درگیری و اغتشاش انجامیده است

منبع

یک بیسواد
بیانیه موسوی و خاتمی به مناسبت 22بهمن



http://www.bazyab.ir/mousavi/mousavi43.jpg


روزنامه کیهان نوشت خاتمی و موسوی به مناسبت 22بهمن بیانیه منتشر می‌کنند. این روزنامه تاکید کرد صدور این بیانیه فرمولی است که به این افراد دیکته شده و سران فتنه ملزم به اجرای آن هستند.

کیهان افزود:

براساس فرمول، موسوی و خاتمی باید در بیانیه خود:

اولا؛ بر ضرورت حضور در راهپیمایی 22بهمن تاکید و خود را بخشی از مردم قلمداد کنند.

ثانیاً؛ موسوی و خاتمی باید در بیانیه خود وانمود کنند که حرکتی به نام «جنبش سبز» هنوز وجود دارد و از هواداران فراوانی برخوردار است

ثالثاً؛ موسوی و خاتمی در بیانیه‌ای که اکنون وقت انتشار آن است، سردادن یکی از شعارهای مخصوص انقلاب را توصیه می‌کنند. این شعار احتمالا شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» خواهد بود.

رابعاً؛ موسوی و خاتمی- مطابق فرمول یاد شده- باید در بیانیه خود اعلام کنند کسانی که شعار ساختارشکنانه سرمی‌دهند از ما نیستند.

خامساً؛ احتمالا در بیانیه خود اعلام می‌کنند هر کس روز 22بهمن شعار ساختارشکنانه سرداده و یا دست به آشوب بزند، وابسته به حاکمیت است.

منبع خبر : /www.598.ir

یک بیسواد
کروبی:
به چارچوب‌های نظام و اصل ولایت‌فقیه پایبندم

خبرگزاری فارس: یکی از نامزدهای معترض انتخابات ریاست جمهوری دهم تصریح کرد که در صورت لزوم، نیروهای نظام برای "انقلاب " نظام و جمهوری اسلامی " با همه متحد خواهند شد.


به گزارش خبرنگار سرویس "فضای مجازی " خبرگزاری فارس، مهدی کروبی

به ادامه مراجعه بفرمایید....

یک بیسواد

فاطمه حقیقت جو در مصاحبه با یک پایگاه خبری معارض، خواهان کمک های دولت آمریکا در بعد فنی و سایبری به جریان های مخالف حکومت در ایران شد.

به گزارش شبکه ایران، جنگ نرم آمریکا علیه ایران که بعد از انتخابات ریاست جمهوری به شدت گسترش یافت و به همراهی دولت این کشور با سایت های اجتماعی نظیر فیس بوک و توئیتر انجامید، وارد مرحله جدیدی شده است.

پس از آنکه مرکز بررسی جرایم سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با کمک افراد متبحر و نیروی فنی خود توانست بسیاری از سایت های ضد ایرانی را شناسایی و منهدم کند، مخالفین نظام خواهان "کمک فنی" آمریکا به خود شدند.  

به ادامه مراجعه بفرمایید...

یک بیسواد
دخالت دیپلمات‌های آلمانی در حرمت‌شکنی روز عاشورا / ارتباط مشاور موسوی با سرویس اطلاعاتی یک کشور اروپایی

معاون وزیر اطلاعات از نقش مشاور جاسوس موسوی، دیپلمات‌های آلمانی، گنجی، مخملباف، کدیور، فاطمه حقیقت‌جو و مهاجرانی و نیز گروهک‌های تروریستی در اغتشاشات روز عاشورا پرده برداشت.

به گزارش رجانیوز، معاون وزیر اطلاعات امروز چهارشنبه در جمع خبرنگاران ضمن تبریک به مناسبت ایام دهه فجر در خصوص اغتشاشات روز عاشورا با بیان اینکه سازماندهی خاص در فراخوان‌هایی نظیر تشییع جنازه آقای منتظری توسط سایت‌ها انجام شده بود یادآور شد: موسوی در صفحه فیس بوک متعلق به خود برای شرکت در آشوب‌گری‌های روز عاشورا اطلاعیه‌‌ای که متن آن موجود است صادر کرده و در این خصوص فراخوان داده و دعوت‌ کرده‌ بود.

وی با طرح سوالی مبنی بر اینکه اگر این صفحه فیس بوک متعلق به وی نبوده چرا تبری نجسته است، تصریح کرد: کسانی که در این صفحه بودند این اطلاعیه را مشاهده کرده و به آن عمل کردند و بنا بر دعوت میرحسین موسوی در صحنه اغتشاش‌گری روز عاشورا آمده‌اند.

معاون وزیر اطلاعات با اشاره به فراخوان‌های سازگارا و نوری‌زاده در شبکه‌های VOA و BBC اظهار داشت: در تمام صحنه‌های اغتشاش، این دو نفر جریان را هدایت کرده و در این خصوص سخنانی را نیز بیان می‌کردند.

این مقام ارشد وزارت اطلاعات با اشاره به اینکه عده‌ای از دستگیرشدگان روز عاشورا از شهرستان‌ها و از طریق اطلاع‌رسانی جریان فتنه در ظهر عاشورا آمده بودند خاطرنشان کرد: این دعوت‌ها برای دست زدن به شورش بود.

وی با بیان اینکه چریک‌های فدائی اقلیت و اکثریت و جریان بهائیت نیز در این خصوص فراخوان داده بودند، افزود: تعدادی از اینگونه افراد که در ظهر عاشورا حضور داشتند شناسایی و دستگیر شده‌اند . یک سازماندهی از پیش تعیین شده از سوی جریان فتنه‌گر، ضد انقلاب و سرویس‌های اطلاعاتی که معمولا منابع و مرتبطین خود را به اینگونه تجمعات اعزام نمی‌کنند در ظهر عاشورا تدارک دیده شده بود که در اغتشاشات حضور داشتند .

* نقش دیپلمات های آلمانی در اغتشاشات روز عاشورا

این مقام آگاه در وزارت اطلاعات در ادامه در مورد اینکه در سایت‌های جریان فتنه روز عاشورا را روز شقاوت خوانده بودند گفت: آنها در سایت‌ها گفته بودند که باید در این روز با پلیس درگیر شده و دست به آتش زدن نیز بزنند.
وی با تاکید بر اینکه افرادی که بعد از روز عاشورا دستگیر شدند از طیف‌های گوناگون هستند اظهار داشت: یکی از آنها شبکه‌ای وصل به سرویس اطلاعاتی آلمان بوده که توسط دیپلمات‌های آلمانی نیز هدایت می‌شدند.
وی ادامه داد: این شبکه تعدادی از مردان و زنان جوان بودند که از طریق همین گروه‌های به اصطلاح سبز فعالیت تبلیغاتی داشته و ارتباط با سایت‌ها و عوامل خارجی داشتند که از طریق یکی از زنان عضو این شبکه به دیپلمات‌های آلمانی وصل می‌شدند که البته در میهمانی‌ها و محافل خصوصی آنها نیز شرکت کرده و روزانه با آنها اطلاعات و اخبار را تبادل می‌کردند.
این مقام مسئول در وزارت اطلاعات خاطرنشان کرد: دیپلمات‌های آلمانی برای تحقیقات در خصوص شناسایی مقرهای اطلاعاتی از این افراد استفاده کرده و برخی‌ها را برای همکاری از طریق همین کانون دعوت کرده بودند .

* پاسخگویی دولت به رفتار غیر دیپلماتیک سفیران خود در تهران

وی با اشاره به اسامی دو دیپلمات آلمانی که با نام‌های مستعار "یوگی و اینگو " فعالیت می‌کردند؛ گفت: فیلم‌ها و عکس‌های ارتباط این دیپلمات‌های آلمانی با زنان و مردان جوان ایرانی که خارج از شئون روابط دیپلماتیک بوده موجود است و سفارت آلمان و سفیر این کشور اروپایی باید پاسخگوی رفتار غیر دیپلماتیک خود باشند.
معاون وزیر اطلاعات با تاکید بر حضور این دو دیپلمات آلمانی در اغتشاشات روز عاشورا ، از دستگیری آنها خبر داده و گفت: این دو دیپلمات علائم سبز همراه داشته‌اند و در تحقیقات به عمل آمده از افراد دستگیر شده مرتبط با این دو دیپلمات مشخص شد که مچ‌بندها و تی‌شرت‌هایی که آلمانی‌ها حمل می‌کردند در اختیار برخی دیگر از افراد که در اغتشاشات حضور داشتند نیز قرار گرفته‌است.

* دستگیری مشاور جاسوس موسوی

وی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه با توجه به اسناد به دست آمده بنا داریم اعتراض دیپلماتیک را از طریق وزارت امور خارجه اعلام کنیم در خصوص پرونده‌ای دیگر از اغتشاش‌گران گفت: یکی از عوامل اطلاعاتی غربی یکی از لایه‌های تصمیم‌گیری خاص موسوی و از مشاورین اصلی و نزدیک وی بوده که دستگیر شده است. وی به یکی از سرویس اروپایی وصل بوده که با توجه به وسایل جاسوسی کشف شده از وی این اطلاعات را به خارج کشور منتقل می‌کرده است و بنا بر تحقیقات به عمل آمده کار وی تاثیرگذاری در ستاد موسوی بوده‌است.

* تیم موسوم به تیم آلمان در ستاد موسوی

این مقام ارشد وزارت اطلاعات با بیان اینکه این فرد پس از دستگیری اعترافاتی کرده‌است ، افزود: موسوی تیمی موسوم به تیم آلمان دارد که افراد این تیم تحصیل کردگان در آلمان بوده و تمام خط و ربط خود را از آلمان گرفته که هدف آنان نشر و بسط فرهنگ و مکتب آلمان در کشور است.
وی در خصوص پرونده دیگری از اغتشاش‌گران دستگیر شده به خانمی اشاره کرد و گفت: این خانم چند پاسپورت اروپایی داشته و قبل از همه اغتشاشات بعد از انتخابات به ایران سفر کرده بود.وی با تعدادی از اراذل و اوباش دوست بوده و پس از رفت و آمد اراذل و اوباش در خانه وی ، ‌در اغتشاشات نیز با چاقو و قمه حضور داشته و پس بازرسی از خانه این خانم 200 فاکتور طلا و جواهر کشف شده که بیانگر آن است که پس از هر اغتشاش به آنها طلا و جواهر هدیه ‌داده‌است.

* فیلمبرداری از طریق خودکار

وی این خانم 44 ساله را و مجرد خواند و گفت: این خانم به کشورهای زیادی مسافرت داشته و طی اعترافات خود گفته‌ که به انجمن تروریستی پادشاهی وابسته است . البته وی در انتقال مواد مخدر با یکی از دیپلمات‌های اروپایی سابقه‌ای نیز داشته است.
وی افزود: این خانم تمام صحنه اغتشاشات را با دوربین‌های جاسوسی (خودکار مانند) فیلمبرداری کرده و این نشاندهنده آن است که این وسایل را یک سرویس اطلاعاتی غربی در اختیار این خانم گذاشته و به صورت آنلاین اطلاعات را به خارج از کشور و اروپا‌ منتقل می‌کرده است.
این مقام مسئول در وزارت اطلاعات از کشف یک استدیو در منزل این خانم خبر داد و گفت: این خانم دستگیر شده و چهار نفر از اراذل و اوباش که وی را همراهی می‌کردند نیز همگی سابقه‌دار هستند.


* فراخوان منافقین برای حضور در اغتشاشات روز عاشورا

معاون وزیر اطلاعات به چهارمین پرونده آشوب‌گری‌ها اشاره کرد و گفت: در دستگیری اعضای منافقین روشن شد که با توجه به فراخوان‌های منافقین اعضای این گروهک تروریستی در تمامی حوزه‌های اغتشاشات حضور داشته و جریان اغتشاش را هدایت می‌کردند که برهمین اساس بیش از 20 نفر آنها دستگیر شده‌است و البته عموم اغتشاشات روز عاشورا را منافقین در کنار چریک‌های فدائی هدایت می‌کردند.
وی با اشاره به اعترافات آنان و با توجه به اینکه این افراد در گروهک مسلح و تروریستی علیه نظام اسلامی ایران فعالیت می‌کرده و اتهام‌شان محاربه است، افزود: استراتژی منافقین در این روزها موج‌سواری از این جریان بوده و افرادی با چهره‌های بسته در اغتشاشات حضور داشتند که نقش لیدری را ایفا می‌کردند.
وی با اشاره به حضور، شناسایی و دستگیری چپ‌های کمونیستی و هواداران چریک‌های فدایی اقلیت و اکثریت و هواداران کمونیست چپ‌های نو گفت: بیش از 30 نفر آنها دستگیر شده‌ که با فراخوان‌ها در اغتشاشات حضور داشته‌اند.


* بهائیان و ارتباط عقیدتی و سیاسی با رژیم صهیونیستی

این مقام مسئول در وزارت اطلاعات به حضور بهائیان در اغتشاشات عاشورا اشاره کرد و گفت: بهائیان شعارهای هنجارشکن در این روز سر داده اند که در حال حاضر حدود 15-14 نفر آنها دستگیر شدند. البته با توجه به ارتباط عقیدتی و سیاسی که آنان با رژیم صهیونیستی داشته‌اند، در اغتشاشات روز عاشورا حضور داشته‌اند.
وی به عدم اعتقاد اغتشاش‌گران به روز عاشورا و امام حسین اشاره کرد و گفت: بوش و رایس در اظهاراتی گفته بودند که باید ریشه ایران را بزنیم و عمق استراتژیک ایران شیعه و ائمه معصومین و عمق شیعیان امام حسین(ع) است. آنها در ظهر عاشورا می‌خواستند مردم را به صحنه بیاورند که در پاسخ آنها مردم در روز 9 دی جواب هنجار شکنان که می‌خواستند ریشه این ملت را بزنند را دادند و اعلام کردند که ریشه ملت ایران زدنی نیست.
معاون وزیر اطلاعات در ادامه سخنان خود با اشاره به استفاده جریان فتنه از فضای سایبر و مجازی، گفت: بشیریه و نصر که مشاور اوباما رئیس‌جمهور آمریکا نیز هست هدایت جریان فکری -آمریکایی- این جریانات را در دست دارند.


* دروغ شاه کلید جریان فتنه

وی با بیان اینکه جریان فتنه یک شاه کلیدی از شایعه به نام دروغ دارد، تصریح کرد: همه جریان فتنه که بازی‌خورده سرویس‌های اطلاعاتی و اتاق‌های فکری کشورهای غربی‌اند به فکر براندازی این نظام هستند و این کلمه ـ دروغ ـ را ایجاد کرده و آن را در یک دیوار بتنی بسیار ضخیم قرار داده‌اند.

* تمام مشاوران موسوی خواهان آن بودند که وی کلمه دروغ را در جامعه جا ‌اندازد

معاون وزیر اطلاعات با اشاره به مناظره موسوی و احمدی‌نژاد با بیان اینکه موسوی در این برنامه برکلمه دروغ تاکید داشت گفت: تمام مشاوران موسوی خواهان آن بودند که وی کلمه دروغ را در جامعه جا ‌اندازد.
معاون وزیر اطلاعات دروغ، تقلب و تجاوز را سه ضلع این مثلث عنوان کرد و افزود: این سه ضلع مثلث، کاملا کذب و در یک اتاق عملیات روانی طراحی شده‌ بود.

* انگیزه دادن جریان فتنه به افراد ضد نظام

وی با تاکید بر اینکه کار دیگر جریان فتنه این بود که به افراد سابقه‌دار، ضد نظام و مسئله‌دار که بعد از انتخابات خلع‌ لباس و طرد شده‌‌بودند انگیزه دهند، گفت: البته گروه‌های ضد انقلاب برنامه‌های وسیعی برای دانشجویان از لحاظ توان فکری و فرهنگی تدارک دیده‌اند.
معاون وزیر اطلاعات با اشاره به فعالیت براندازانه سایت اینترنتی جرس بیان کرد: گنجی، مخملباف، کدیور، فاطمه حقیقت‌جو و مهاجرانی بازوی عملیاتی میانجی میان غرب و جریان فتنه در داخل کشور هستند که از مهمترین عوامل فتنه به شمار می‌آیند.
این مقام مسئول در وزارت اطلاعات افزود: شبکه‌ای از گروهایی که از طریق فضای مجازی و چت‌کردن با یکدیگر در خصوص وقایع عاشورا ارتباط داشتند را نیز دستگیر کرده‌ایم.

* اعترافات فرد دستگیر شده

معاون وزیر اطلاعات با اشاره به دستگیری یک شبکه NGO تحت عنوان روانکاوان که تحت کنترل یک خانم بود، اظهار داشت: این خانم با تعدادی از دختران و پسران ارتباط برقرار کرده و با آنها در تمامی اغتشاشات نیز شرکت می‌کرده است. در اعترافات این خانم نیز آمده‌است که " اگر در تظاهرات شرکت نکنند این جنبش تعطیل خواهد شد ".
وی با اشاره به دستگیری گروهی از معماران و عکاسان ادامه داد: در اغتشاشات ظهر عاشورا خبرنگار ایتالیایی دستگیر شده که توسط انگلیس در آفریقای جنوبی آموزش‌هایی دیده‌است و بعد از مدتی گروهی حدود 15 نفره را تشکیل داده و عکس‌های اغتشاشات را به خارج از کشور منتقل می‌کردند.
معاون وزیر اطلاعات از دستگیری موسسه‌ای فرهنگی - هنری خبر داد و گفت: این افراد با صدور بیانیه‌های دروغین، به طرفداری از خانواده‌های به اصطلاح کشته‌شده و شهدای دروغین در اغتشاشات ایجاد تشنج می‌کردند.
این مقام مسئول در وزارت اطلاعات با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه " دشمن به صحنه آمده است "، گفت: وزارت اطلاعات به شدت به این موضع حکیمانه رهبر انقلاب اعتقاد داشته و امروز جریان فتنه با پوشش‌های مختلف به دنبال آشوب‌گری است و ملت باید با این جریان برخورد کنند.

منبع خبر : رجانیوز

یک بیسواد

این تصاویر را از  www.shefaat.blogfa.com   بگیرید

آیا او هم یک سلمان رشدی دیگر است؟

  نمی دونم پنجشنبه مصاحبه اکبر گنجی  ، یکی از حامیان خارج نشین میرحسین موسوی  با شبکه مزخرف « بی بی سی فارسی » رو که در ۲۰:۳۰ پخش شد دیدید یا نه؟ خیلی خوب شد که این یکی رو بی بی سی پخش کرد وگرنه می گفتن دروغه و مونتاژه و ... .ولی چون بی بی سی به صورت زنده پخش می کرد حالا چشم همشون دیده.این گنجی که همه می دونن نسبتش با دولت خاتمی چه بوده ، وقتی افتاد زندان یه عده شلوغ کردن که واویلا ! اما امروز همه دارن ماهیت اصلی اش رو می بینند.نمی دونم دیدید چه طور درباره خدا صحبت کرد یانه؟ : " اینا می گن ـ توجه کنید گفت اینا می گن(مسلمونا) ـ همون طور که یه پادشاه روی زمین حکومت می کنه یکی هم تو آسمونه.به بعضی ها غضب می کنه ، برای بعضی ها پارتی بازی می کنه !!!! با بعضی ها دوسته با بعضی ها دشمنه ... !!!!" بعد یه جای دیگه مجری گفت یعنی شما می گید که قرآن کتاب آسمانی نیست و امام زمان حقیقت نداره؟ گنجی گفت : " نه خیر قرآن نوشته دست انسانه نه یک کتاب آسمانی.در مورد امام ها هم باید بگم تا قرن چهارم و پنجم مردم اعتقاد داشتند که اونها انسان های پاک و بزرگوار و دانشمندی بودند.ولی نه معصوم بودند ، نه از عالم غیب خبر داشتند ونه واسطه فیض هستند !!!!!!!!!!!! اینها از قرن پنجم به بعد بهش اضافه شد که عقاید یهودی ها و شیعه های افراطی بوده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! در مورد امام زمان هم باید گفت که هیچ سند و مدرکی دال بر وجودش  ، وجود نداره !!!!!!!!!!!!! ." ودر آخر درباره هدفش و نوع حکومت دلخواهش گفت : "حکومت باید سکولار دموکرات باشد ! قوانینش باید بر پایه عقل باشد نه شرع !! باید نسبت به ادیان مختلف بی طرف باشد و ... " درجایی هم گفت که فقیها نباید جایی در دولت داشته باشند و فقط ما روشنفکر ها!!! ( نمردیم و معنی روشنفکری رو هم فهمیدیم) حق در دست گرفتن امور را داریم.

3،3 مگابایت/ با فرمت wmv

دانلود کلیپ تصویری

شادی روح امام و شهدا صلوات

قمار بازهایی که هی میبازند و میبازند و باز هوس یک قمار دیگر

تصاویر را میتوانید از   www.shefaat.blogfa.com   بگیرید

با تشکر از دوست عزیزم در وبلاگ مرا بسپار دریادت

یک بیسواد

گروه سیاسی: سالهای دهه شصت، آنها که دل در گرو منتظری داشتند، عرصه را بر دیده‌بان انقلاب، شهید لاجوردی - که با تیزبینی مخصوص خود، مانع از دخالت منتظری در آزادسازی عناصر گروهکی بود - تنگ کرده بودند. تا آنجا که شورای عالی قضایی با تحریک چند عضو خود در نهایت به عزل لاجوردی در سال 1363 تن داد. امری که به تصریح حاج سید احمد آقا مخالف نظر امام بود.

به تازگی بار دیگر یکی از کسانی که به دستور امام و به دلایل اخلاقی عزل شده بود و امروز مزورانه خود را از خط نگهداران امام جا زده است، به بهانه دفاع از حاج سید احمد خمینی، بار دیگر به کسی تاخته که امام حمایت از او را ملاک برائت فرزندش قرار داد و فرمود « و در امور سیاسی مدتی تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایی از او می‏دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می‏شد و مخالفتهایی می‏شد [غیر] از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری‏ کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه می‏دانست»‏ ( صحیفه امام، ج‏17، ص: 92)

برای بررسی حقیقت ماجرا، کافی است نگاهی به حوادث منتهی به عزل لاجوردی و سخنرانی مراسم تودیع وی داشته باشیم. تا به سادگی دیابیم چرا به هر بهانه‌ای لاجوردی که در دهه شصت هشدار "منافقین انقلاب" را داده بود، مورد هجمه قرار می‌گیرد. چکیده‌ای از این بررسی در گزارشی در ویژه نامه نوروزی روزنامه ایران آمده است که در ادامه تقدیم می‌گردد.

گزارشی از زندگی اسدالله لاجوردی
برکناری دیده بان انقلاب

با آرام شدن فضای کشور و پایان موج ترور مسئولین نظام و مردم در خیابانها، برخی از چهره‌هایی که با شهادت دکتر بهشتی وارد دستگاه قضایی شده بودند در اولین قدم کوشیدند تا سیداسدالله لاجوردی را از مسئولیت دادستانی انقلاب تهران کنار بگذارند. تلاش آنها در دی ماه 63 نتیجه داد و بر خلاف نظر امام خمینی (ره) سید اسدالله لاجوردی از سمت دادستانی انقلاب تهران عزل شد.

لاجوردی که بود؟
سید اسدالله لاجوردی در جنوب تهران متولد شد. پدرش هیزم‌فروش بود. سید اسدالله پس از دو سال تحصیل در مقطع دبیرستان ترک تحصیل کرد و به فراگیری علوم حوزوی پرداخت. شرح لمعه و اصول و منطق را در مسجد شاهچراغ نزد استاد شاهچراغی و فقه را نزد مرحوم سید مرتضی لنگرودی فرا گرفت. آشنایی با حاج صادق امانی حاصل آن دوران است. دوستی آنها با وصلت حاج صادق امانی با خواهر سید اسدالله مستحکم‌تر شد و نقطه عطفی در زندگی مبارزاتی وی محسوب می‌گردد.

او همراه صادق امانی، محمدصادق اسلامی و حسین رحمانی ادبیات عرب را به خوبی و علوم حوزوی را در حد کفایه آموخت و به دلیل هوش و ذکاوت و قدرت و استنباط بالا به تفسیر قرآن پرداخت و به جلسات بحث شهید مطهری نیز راه یافت.

لاجوردی و همراهانش به مرور تحت رهنمودهای برخی شخصیت‌ها همچون شهید آیت‌الله بهشتی و شهید مطهری ، گردانندگان سه هئیت مذهبی تهران و همچنین آشنایی گروههای مختلف با امام خمینی (ره) و توصیه ایشان به همبستگی میان گروهها تصمیم به ائتلاف و ایجاد تشکل در راستای مبارزه با رژیم ستمشاهی گرفتند، که به شکل‌گیری هئیت مؤتلفه اسلامی انجامید. با این رویداد مبارزات امام خمینی (ره) با رژیم شکل تازه‌ای به خود گرفت. امام (ره) در اعتراض به اقدامات رژیم، نوروز سال 1342 را که مصادف با وفات امام جعفر صادق (ع) بود عزای عمومی اعلام نمود و رژیم تصمیم گرفت با انجام اقداماتی شدید روحانیون را مرعوب ساخته و آنها را از صحنۀ سیاست دور نماید. بنابراین روز 2 فروردین 1342، گروهی از سربازان گارد شاهنشاهی مجلس روضه‌خوانی و عزای آیت‌الله گلپایگانی را که در مدرسه فیضیه قم برگزار شده بود برهم زده و به ضرب و شتم مردم و روحانیون پرداختند. واقعه مدرسه فیضیه قم و سخنرانی تاریخی امام (ره) در روز 13 خرداد 1342 که منجر به دستگیری ایشان و قیام 15 خرداد گردید موجب تظاهرات عده بسیاری از مردم شهرهای قم و تهران شد. یک شاخه از تظاهرات نیز از منزل سید اسدالله لاجوردی شروع شد.

به دنبال اقدامات خشونت‌بار رژیم، هیأت‌های مؤتلفه تصمیم به فعالیت مسلحانه گرفت و به دنبال تصویب طرح کاپیتولاسیون توسط حسنعلی منصور و ترور وی، لاجوردی دستگیر شد. و پس از مدتی از زندان شهربانی آزاد گردید. بعد از آزادی او از زندان، تحقیقات در مورد قتل منصور ادامه یافت و ساواک که به نقش هئیت مؤتلفه اسلامی در برنامه‌ریزی و اجرای قتل منصور پی برده بود در 13 اسفند 1343 منزل لاجوردی را دوباره بازرسی و بعد از دو روز او را به اتهام عضویت در هئیت مؤتلفه دستگیر کرد و به زندان قزل‌قلعه منتقل ساخت و تحت بازجویی و شکنجه‌های طاقت‌فرسا قرار داد. ولی لاجوردی با استقامتی ستودنی در برابر بازجویان پایداری نمود و در نهایت به 18 ماه حبس تأدیبی محکوم گردید. او پس از آزادی از زندان شغل خود را تغییر داد و در شکل‌گیری مؤسسه بنیاد تعاون و رفاه اسلامی نقش مؤثری ایفا نمود. مبارزات مخفیانه لاجوردی تا سال 1347 از دید مأموران ساواک پنهان ماند و در این مدت به ساماندهی افراد مذهبی در چارچوب جلسات سیار همت گماشت. او در ادامه مبارزات خود با ورود سرمایه‌گذاران آمریکایی به ایران در فروردین 1349، مبادرت به تکثیر اعلامیه‌ای تحت عنوان «گامی دیگر در راه تشدید غارتگری» نمود و در اردیبهشت همان سال دستگیر شد و در زیر شکنجه‌های ددمنشانه دژخیمان ساواک کمرش شکست و بینایی یک چشم خود را نیز تا حد زیادی از دست داد و به چهار سال حبس محکوم گردید. سومین دوران زندان وی 30 فروردین 1353 پایان گرفت. با توجه به آگاهی ساواک از روحیه مبارزه‌طلبانه سید اسدالله، بعد از آزادی نیز او را تحت کنترل و مراقبت شدید قرار داد و در تاریخ هفتم اسفند 1353مجدداً وی را دستگیر و این بار به 18 ماه حبس جنایی محکوم نمود.

سال 1356 همزمان با اوج‌گیری حرکتهای مردمی و شکل‌گیری انقلاب اسلامی، وی در 27 مرداد 1356 همراه با عدۀ زیادی از زندان آزاد شد . با نزدیک شدن به ورود امام خمینی به تهران لاجوردی در کنار مهدی عراقی و بادامچیان زیر نظر شهید آیت الله مطهری از مسئولان کمیته استقبال از امام خمینی بودند. لاجوردی در انتخابات دور اول مجلس شورای اسلامی کاندیدای ائتلاف جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی بود. او به اصرار شهید بهشتی و ناطق نوری دادستانی پرونده اعضای گروهک فرقان را دست گرفت و چند ماه بعد و از ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ با نظر مساعد امام خمینی و پیشنهاد آیت الله بهشتی دادستان انقلاب تهران شد‌. وی به تعقیب و خنثی‌کردن توطئه‌های گروهک‌های معاند سیاسی، به‌ویژه گروهک فرقان و منافقین پرداخت و در این زمینه تلاش‌های فراوانی کرد.

لاجوردی و دادستانی انقلاب
اسدالله لاجوردی پس از خاتمه پرونده فرقان و پیشگیری از ادامه ترورها توسط این گروهک، مسئولیت دادستانی انقلاب تهران را در طول سال‌های 60 تا 63 برعهده گرفت. لاجوردی با توجه خاص به اهداف منافقان که روی احساسات جوانان سرمایه‌گذاری کرده بودند ، مردم را متوجه ایده‌های التقاطی و ضد فطری سازمان منافقین می‌کرد و به دلیل نفوذ کلام و قدرت در بحث، باعث می‌شد که بسیاری از عقاید تروریستی بازگردند. او معتقد بود که اگر کسی توبه کرد باید از مواهب توبه بهره‌مند شود و اگر کسی به روی نظام اسلحه کشید به سزای خود برسد. حتی بسیاری از آنها که دستشان به خونی آلوده نبود و توبه نموده بودند در اثر این رفتار او به انقلاب علاقه مند شده و برخی از ایشان پس از آزادی در جبهه‌ها حضور یافته و به شهادت رسیدند. گروهکها که با رفتار اسلامی و مقتدرانه او مجال هیچگونه فعالیتی نداشتند با فشارهای بسیار زیادی که از سوی باند مهدی هاشمی و از طریق آیت الله منتظری وارد ساختند، برای برکناریش می‌کوشیدند. یکی از نزدیکان شهید می‌گوید : فشارها از طرف شورای عالی قضایی وقت آنقدر زیاد بود که آقای لاجوردی باید استعفاء بدهد، اما ایشان هرگز زیر بار استعفا نمی‌رفت و البته امام هم به ایشان فرموده بودند که استعفا ندهید و در هر صورت شهید لاجوردی را سال 1363 از کـار برکنار کردند . اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در کتاب خاطرات سال 63 خود به این امر اشاره می‌کند که امام از برکناری آقای لاجوردی که بدون اطلاع ایشان بوده است، ناراحت گردیدند.

اما امام خمینی در همه حالات از لاجوردی دفاع می‌کرد به گونه‌ای که بنیانگذار انقلاب حتی در موضوع دفاع از فرزند خود درباره اتهام‌هایی که به وی وارد می‌گردیده است، شهید لاجوردی را سنگ محک راستین بودن دیدگاه‌های مرحوم حاج سید احمد خمینی قرار می‌دهند و می‌فرمایند: در امور سیاسی مدتی تهمت‌ها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من درطول مدت انقلاب مخالفت‌هایی از او می‌دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می‌شد و مخالفت‌هایی می‌شد (غیر) از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه می‌دانست. شهید لاجوردی پرونده اغلب گروهک‌ها را به سامان رساند، اگرچه با موانعی که برخی مقامات وقت در کار او ایجاد کردند نتوانست پرونده برخی را تا انتها دنبال نماید. بنا بر نقل نزدیکانش وی بعد از آنکه برخی از عـنـاصـر پائین سازمان پیکار اعدام شدند اما رهبران سازمان و کادر مرکزی با توصیه شورای عالی قضایی آزاد شده بودند؛ در پای آن حکمی که از طرف شورای عالی قضایی صادر شده بود، نوشت: خدایا من با دیدن این حکم ، مرگ خود را آرزو می‌کنم که در نظام جمهوری اسلامی زیردستی آن کسی که تابع شخص دیگری است باید اعدام شود اما کـسـی کـه دسـتور صادر کرده از زندان آزاد می‌شود و در خارج از کشور همچنان زندگی کند و مدام اتهام به نظام جمهوری اسلامی نسبت دهد.

وی پس از آنکه از مقام خود عزل می‌گردد به شغل آزاد روی آورد و چند ماه بعد پنج بار به جبهه‌ها اعزام شد وعلی رغم سنش و آثار باقی مانده از شکنجه‌های زندان کارهای سنگینی مانند ساختن سنگر و خالی کردن جعبه‌ مهمات در خطوط مقدم را نیز به عهده گرفت.

پس از تغییر مدیریت قوه قضائیه، آیت الله یزدی با سفارش سید احمد خمینی، لاجوردی را به همکاری دعوت کرد و ریاست سازمان زندانها را به اوسپرد ؛ بدین گونه لاجوردی جایگزین مجید انصاری شد.

من را لاجوردی شکنجه کرده!

طاهرزاده از بازماندگان نسل اول سازمان مجاهدین خلق که پس از پیروزی انقلاب حاضر به همکاری با مسعود رجوی نشد در بیان خاطره‌ای از روزهای دادستانی انقلاب توسط لاجوردی می‌گوید: بعد از انقلاب در اوین لاجوردی از من دعوت کرد و گفت بیا این تخم و ترکه‌هایت را ببین. ببین توی ایران چی پاشیدی! آن موقع من در کمیته ستاد مشترک بودم. من به اوین رفتم. با لاجوردی از قبل هم‌سلول بودیم و همدیگر را خوب می‌شناختیم. آقای لاجوردی از بعضی مسائل اصلاً نمی‌گذشت. در میان مجاهدین، غیر از من فکر نمی‌کنم کسی را قبول داشتند، حالا چه دلیلی داشت؟ نمی‌دانم، ولی می‌دانم که آدم باهوشی بود.

ایشان آمد و به من گفت: چطوری داداش؟ گفتم:‌ خوبم. تو چطوری؟ داری جلادی می‌کنی؟ قاه قاه خندید و گفت:‌ بیا می‌خواهم نشانت بدهم که دارم چه می‌کنم. همین طور که به طرف دفترش در طبقه 2 یا 3 می‌رفتیم، چند تا دختر آمدند. صدایشان زد و گفت بیائید. آمدند جلو. از آنها پرسید: در اینجا کسی شما را شکنجه کرد؟ هیچ یادم نمی‌رود. یکی از دخترها که مشخص بود او را نمی‌شناخت، گفت:‌ بله. آقای لاجوردی ما را شکنجه کرد. لاجوردی به من اشاره کرد و گفت:‌ این آقا را آورده‌ایم که لاجوردی هر کاری کرده‌، تنبیهش کند. حالا بگوئید چه شکایتی دارید؟ آنها حرف‌هایی زدند و بعد آقای لاجوردی به یکی از پاسدارها گفت آنها را ببرد. بعد رفتیم دفترش و آقای طهوری هم آمد و ناهار را هم با هم خوردیم و تا عصر بودم و برگشتم به کمیته. گفتم: اسدالله! من از این چیزها اطلاعی ندارم. اینها تخم و ترکه‌های ما نیستند. ما این قدر آدم‌های نپخته که این جوری به کسی اتهام بزند، نداریم. اگر حقیقت را بگوید، چه بهتر و این شهامت است، ولی اینکه ندیده و نشناخته حرف بزند و بدون اینکه کسی را بشناسد، به خود تو بگوید لاجوردی مرا شکنجه کرده، چنین آدمی نداریم. این خاطره هیچ یادم نمی‌رود. در محوطه اوین بود.

چرا لاجوردی عزل شد

اداره دادستانی انقلاب تهران در زمانی که گروهک‌ها بخصوص منافقین با جمع آوری سلاح در خانه‌های تیمی بیش از چند هزار نفر از مردم تهران را به شهادت می‌رساندند و پایتخت هر روزشاهد درگیری‌های مسلحانه بین نیروهای امنیتی انقلاب و گروهک‌ها بود، بسیار دشوار بود. برخورد مقتدرانه لاجوردی با محاربین سبب شد تا نارضایتی کسانی که دوستان و یا اقوامشان در این برخوردها زندانی و یا اعدام می‌شدند، برانگیخته شود. بازداشت حسن لاهوتی، پدر دامادهای هاشمی رفسنجانی از جمله این برخوردها بود.

همچنین توصیه ناپذیری لاجوردی سبب نارضایتی شدید جناح چپ شده بود. بهزاد نبوی پس از گذشت نزدیک 30 سال از اعدام محمدرضا سعادتی، رهبر منافقین در زندان اوین هنوز نمی‌تواند عصبانیتش را پنهان کند. بهزاد نبوی سال گذشته در گفت و گویی با ارگان داخلی سازمان مجاهدین انقلاب گفته بعد از دست به اسلحه بردن منافقین، شهید لاجوردی استدلال می‌کرد که کسانی که نگذاشتند منافقین را قبل از شروع عملیات مسلحانه بازداشت و مجازات کنیم، همدست آنان هستند و با این استدلال بعدها (نه در حیات رجایی، بهشتی و... بلکه پس از شهادت آنها) ما را منافقین جدید می‌خواند. جالب اینکه کسانی که شهید رجایی حاضر نبود یک روز با آنان همکاری کند خونخواه رجایی می‌شوند و خسرو تهرانی که شهید رجایی بارها می‌گفت من حتی از راه رفتن ایشان لذت می‌برم قاتل رجایی می‌شود؟! این ادعا درباره شهید لاجوردی که رجایی حاضر به یک روز همکاری با وی نبوده در حالی مطرح می‌شود که شهید رجایی لاجوردی را به عنوان وزیر بازرگانی مطرح کرد و بنی صدر به دلیل مواضع روشن لاجوردی نپذیرفت و یکی از موارد اصلی درگیری شهید رجایی با بنی صدر در تنظیم کابینه بود که سبب شد تا شش ماه دولت رجایی بدون وزیر بازرگانی باشد.

اسدالله لاجوردی از اولین شخصیت‌هایی بود که بنای برخورد با باند مهدی هاشمی را داشت و این برخورد سبب فعالیت گسترده آیت الله منتظری علیه او شده بود. حتی گواهی محمد منتظری بر عدم برخورد‌های غیراسلامی در زندانها نیز آیت الله منتظری را ساکت نکرد و هیأت‌های تحقیق منتظری که برای مچگیری از لاجوردی تشکیل شده بود با حمایت محقق داماد، رئیس وقت سازمان بازرسی کشور ، موسوی خوئینی‌ها دادستان کل کشور، یوسف صانعی و موسوی تبریزی مشغول بودند .

اما شاید مهمترین دلیل برکناری اسدالله لاجوردی از دادستانی انقلاب ، پیگیری گسترده وبدون اغماض پرونده هشت شهریور بود که مستقیماً دفتراطلاعات نخست وزیر را هدف گرفته بود.

آخرین سخنرانی
اما اسرار برکناری اسدالله لاجوردی از دادستانی انقلاب تهران با حکم شورای عالی قضایی در آخرین سخنرانی او در 29 دیماه 1363 در تودیع صمیمانه با جمع همکارانش در دادستانی تهران عیان می‌شود. لاجوردی در این سخنرانی ضمن تأکید بر ضرورت باقی ماندن آنها برای حفظ انقلاب، خبر می‌دهد که با تمام فشارهایی که به او آورده اند، تا آخرین نفس در برابر جریان نفاق ایستادگی کرده است تا عزلش کنند. او توضیح می‌دهد که اگر در پرونده‌ای عفوی صورت گرفته است که نا حق بوده و او در کنار آن نوشته است که با نظر این دادستانی نبوده اما به آن عمل کرده است، بدان جهت است که امام به من گفتند که باش، دادستان باش، حرف شورا را هم گوش کن ... به امام عرض می‌کردم که شما به من بگوئید برو، چون من به اینها [فشارآورندگان] گفته بودم که من استعفا بده نیستم ... » او در آن جلسه توضیح می‌دهد که بزرگ ترین مشکل او توصیه ناپذیریش در برابر کسانی بوده است که بعدها در وصیتنامه آنها را منافقین انقلاب نامیده است و اعتراض به عدم اجرای عدالت از سوی کسانی که تحت تأثیر آنها قرار گرفته اند. از جلسه اش با شورای عالی قضایی در آخرین روز می‌گوید و اینکه به او پیشنهاد ارتقای سازمانی در قبال کنار گذاشته شدن از دادستانی انقلاب داده اند و او گفته است که شما مرا در اینجا تحمل نمی‌کنید، چگونه خواهید توانست در آنجا تحمل کنید. از صدای رسایش در اعتراض به بی عدالتی و تاثیر پذیری از حامیان نفاق می‌گوید و از حال خود وقتی حکم آزادی یکی از سه نفر مرکزیت جناح انقلابی راه کارگر را بر اثر توصیه پذیری می‌بیند، تنها به دلیل آنکه پدر او پزشک منتظری بوده است. «در جریان این اعتراضات موضوع نوشین نفیسی را مطرح کردم. نوشین نفیسی جزو یکی از سه نفر مرکزیت جناح انقلابی راه کارگر بود. وقتی چنین فردی را بیاورند آزاد کنند، من به آنها گفتم که وقتی [دستور] آزادی او را دیدم، از خدا مرگم را خواستم و در پرونده هم نوشتم. نوشتم خدایا تو شاهدی وقتی که این تبعیض را در جمهوری اسلامی دیدم از تو مرگم را خواستم... گفتم نوشین نفیسی را آزاد می‌کنید تا پدرش خوشش بیاید؛ اینکه مرکزیت و محور آزاد شود و زیرمجموعه آن اعدام، ظلم است. چرا 5 ردیف زیر او اعدام بشود اما مرکزیت آزاد بشود؟ این ظلم است و اگر قرار است یک وقت خدای نکرده این نظام جمهوری اسلامی لطمه بخورد، از ناحیه این ظلمها است. ظلم برای من قابل تحمل نیست. علیرضا تشید را باز مطرح کردم. گفتم علیرضا تشید در تیرماه حکم اعدامش تأیید شده، اما شما تا حالا نمی‌گذارید اعدام بشود، در زندان 150 نفر را کمونیست کرده و دنبال کارش هستید تا این را هم از مرگ نجات دهید. اینها برای من قابل تحمل نیست. به آنها گفتم در این رابطه بچه‌های شعبه 6 یکجا همه استعفا دادند که گفتم نمی‌پذیرم... این بچه‌ها همانهایی هستند که از خود شماها این مسائل مذهبی را یاد گرفته اند. »

او به چندین مورد اعمال نفوذ برای رهایی چهره‌های شاخص نفاق اشاره می‌کند، توضیح می‌دهد که او را به خاطر انجام دستور امام م‍ؤاخذه کرده اند و ... و تأکید می‌کند که با تمام این شرایط چون دستور امام بر ماندن بوده است، او تا زمانی که عزلش نکردند، در چارچوب قانون ایستادگی کرده است. «برادران در ماشین به من گفتند لاجوردی بماند هم کاری نمی‌تواند بکند، من به شما می‌گویم، شما هم می‌دانید، من آدمی نیستم که کوتاه بیایم. فقط یکجا کوتاه می‌آیم، این را هم بارها گفتم امام اگر به من بگوبد برو در آتش- من دلم می خواهد یک دفعه امام این را امتحان کنند. اگر آتش روشن بکنند این وسط هم به من بگویند برو در آتش- بدون پروا می‌روم در آتش. »

ترور و شهادت
در ماههای ابتدایی سال 77 پایمردی و اصرار لاجوردی بر اجرای قانون در سازمان زندان‌ها سبب می‌گردد که توسط برخی جریانها تحمل نگردد و بر اساس یک پروژه زیرکانه و برخلاف نظر ریاست قوه قضائیه استعفای او به رسانه‌ها اعلام گردد؛ او در پاسخ به دعوت آیت الله یزدی با توجه به کسالتهای جسمی حاصل از شکنجه‌های بسیارزندان از یک سو و عدم تحمل مرام پایمردی وی بر قانون توسط گروهی از جریانها از سوی دیگر، از پذیرش مسئولیت جدید خودداری کرد و بار دیگر به شغل آزاد روی آورد .

در طول سالهای پس از انقلاب منافقین بارها کمر به ترور و قتل اوبستند ولی در هر بار ناکام بودند تا این که در اول شهریور 1377 شهید لاجوردی توسط علی اصغر غضنفرنژاد و علی اکبر اکبری ده بالایی از اعضای گروهک منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید. در جریان ترور، دو تن از تروریست‌ها توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند. علی اکبر اکبری ، در اثر شدت جراحات وارده در حین عملیات، در بیمارستان درگذشت و فرد دوم ( که علی اصغر غضنفر نژاد- معروف به سیاوش) نام داشت به شرکت فعال خود در این جنایت تروریستی اعتراف کرد. وی اقرار نمود که از سوی گروهک منافقین، جهت انجام این ترور آموزش دیده و به ایران عزیمت کرده است. وی اعتراف کرد که دوره‌های مختلف تروریستی (از جمله: نحوه ترور شهید لاجوردی) را در عراق و در مقر گروهک منافقین آموزش دیده است. این منافق تروریست، در یک برنامه تلویزیونی که چند هفته پس از ترور، از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید، تمام نکات مربوط به این ترور را فاش نمود. در شب اجرای این ترور، گروهک منافقین، طی بیانیه ای، به صورت رسمی، مسئولیت ترور را پذیرفت. ساعاتی پس از شهادت اسدالله لاجوردی، خبرگزاری جمهوری اسلامی که زیر نظر فریدون وردی نژاد اداره می‌شد، حاضر نشد عنوان شهید را برای لاجوردی به کار گیرد. این مسئله حتی در سخنان رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه ظهر روز عاشورای (۲۶ فروردین ) سال ۷۹ نیز انعکاس یافت: من این درد درونی خودم را فراموش نمی‌کنم که در یک‌سال‌ونیم پیش، وقتی که شهید عالی‌مقام و سید عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید - کسی که چهره‌ بسیار درخشانی بود و بسیار کسان از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند که این مرد چه کرد و کجاها بود و چگونه زندگی کرد؛ چه زندانهایی کشید و چه زحمتهایی متحمل شد. بعد از انقلاب نیز بی‌تظاهرترین کارها را که سخت‌ترین هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهید شد - یکی از روزنامه‌های آلمان نوشت ترور لاجوردی، ترور نیست! یعنی آنها عنوان ترور را هم عوض کردند.

شهادت اسدالله لاجوردی در زمانی که مسئولیتی رسمی بر عهده نداشت و همانند شهروندی عادی و بدون محافظ و با دوچرخه‌ای در محل کار آزاد خود حاضر می گشت خود پرونده‌ای است که نیاز به کارشناسی گسترده دارد. بدون قضاوت درباره درستی یا نادرستی این تحلیل بد نیست به مطلبی که در یکی از رسانه‌های اینترنتی نوشته شده است اشاره‌ای شود: منافقین می‌توانستند با توجه به ریسک پذیری بالای این نوع اقدامات هدف بهتری را انتخاب کنند که دارای مناصب حکومتی بوده و ترور وی دال بر قدرت بالای عملیاتی گروهک منافقین باشد و اینکه ممکن است ادعا شود منافقین به خاطر کینه‌ای که از شهید لاجوردی داشتند او را به عنوان هدف انتخاب کردند اما این ادعا نیز منتفی می‌باشد به دلیل اینکه شهید لاجوردی مدت زیادی بود که از مسئولیت‌های خود کناره گرفته و با همان ساده زیستی همیشگی مشغول کسب و کار سنتی خود یعنی پارچه فروشی در بازار بود و منافقین خیلی پیش از آن می‌توانستند آن شهید بزرگوار را ترور کنند. اما آنچه که موجب شد تا منافقین شهید لاجوردی را به عنوان هدف و آن مقطع را به عنوان زمان ترور انتخاب کنند تنها یک موضوع بود و آن هم چیزی نبود جز تلاش آن شهید در هفته‌های آخر عمر خود برای پیگیری مجدد پرونده منافقین انقلاب.

با شهادت لاجوردی دو بعد تازه از وی آشکار می‌گردد، بعد اول با انتشار وصیتنامه اش که نگرانی او از جریان منحرف سومی در انقلاب که آنها را منافقین انقلاب نامیده است، ژرف نگری وی آشکار می‌گردد، علی الخصوص که وی این وصیتنامه را در زمان حضورش در جبهه‌های دفاع مقدس در سال 66 نگاشته بود و تا آن روز آن را همچنان به قوت خود باقی می‌دانست: خدایا تو شاهدی چندین بار با عناوین مختلف خطر منافقین انقلاب را (همانها که التقاط به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را گرفته و همانا ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان دستمال ابریشمی بسیار بزرگ به بزرگی مجمع الاضداد به دست گرفته اند، هم رجایی و باهنر را می‌کشند هم به سوگشان می‌نشینند، هم با منافقین خلق پیوند تشکیلاتی وسپس... برقرار می‌کنند ، هم آنان را دستگیر می‌کنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت بدانان تلاش می‌کنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک می‌شوند، هم در مبارزه علیه آنان (و در حقیقت برای جلب رضایت مسئولین و نجات بنیادی آنان خود را در صف منافق کشان می‌زنند و هم در حوزه‌های علمیه به فقه و فقاهت روی می‌آورند تا مسیر فقه را عوض کنند. ) به مسئولین گوشزد کرده ام، گفته ام که خطر اینان به مراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است چرا که علاوه بر همه شیوه‌های منافقانه منافقین، سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته، صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود درآورده اند به گونه‌ای که عملاً عقل و اراده منفصل برخی تصمیم گیرندگان قرار گرفتند. با انتشار وصیتنامه اش که اثر بسیار جدی در میان موافقان و مخالفانش داشت، آیت الله یزدی خطیب جمعه آن هفته تهران، مطالعه این وصیتنامه امام گونه را پند آموز خواند و آن را بشدت مورد توصیه قرار داد. در پی این تأکید خطیب جمعه، نشریه عصرما ارگان سازمان مجاهدین انقلاب که مخاطب وصیتنامه را خود تلقی کرده بود، در قالب نامه وارده نقدی تند بر آن منتشر ساخت. بعدها سعید حجاریان در مصاحبه معروفش با باقی در این باره چنین گفت: بچه‌ها از زندان با لاجوردی اختلاف داشتند... ما در عصر ما وصیتنامه لاجوردی را نقد کردیم (با اینکه تازه شهید شده بود) تحت عنوان دشمن شناسی وارونه!

یک بیسواد