ادامه مطلب در بی بی سی از نوع انقلابی!!!
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: با آنکه هنوز ارزیابی دقیقی از نماز جمعه 29 خرداد به عمل نیامده ولی حقیقت این است که پرده اول 9 دی 29 خرداد بود. | |
به گزارش خبرنگار مهر غلامعلی حداد عادل در گفتگویی مشروح با ویژه نامه نهضت حضور که به مناسبت سالروز حماسه نهم دی منتشر می شود ، در خصوص روند رخداد واقعه بزرگی چمن راهپیمایی نهم دی 1388 گفت: با آنکه هنوز ارزیابی دقیقی از نماز جمعه 29 خرداد به عمل نیامده ولی حقیقت این است که پرده اول 9 دی 29 خرداد بود. یعنی مردمی که در نماز جمعه 29 خرداد شرکت کردند نسبت به راهپیمایی دوشنبه 25 خرداد واکنش نشان دادند. وی در بخشی دیگر از این گفتگو در خصوص ابعاد مختلف حماسه نهم دی اظهار داشت: مردم در 9 دی از اصل اسلام و انقلاب دفاع کردند. بنده در راهپیمایی 9 دی شرکت داشتم و به جرات میتوانم بگویم که حضوری زلالتر پرشورتر و جدیتر در تظاهرات خیابانی از بعد از پیروزی انقلاب نظیر9 دی ندیده بودم.
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس افزود: آن روز مردم با نگرانی و با یک عزم و ارادهای جدی برای حفظ انقلاب و دفاع از دین به میدان آمدند. در تمام این راهپیمایی بنده یک عدد عکس آقای احمدینژاد ندیدم. معنایش این نبود که مردم تشخیص داده بودند که دعوا دعوای احمدینژاد و موسوی نیست .
وی همچنین گفت: مردم به خیابان آمدند و نشان دادند که اگر پای اصل انقلاب در میان باشد و خطری اصل انقلاب را تهدید کند مردم، همان مردم 22 بهمن 57 هستند و این 31 سال فاصله آنها را عوض نکرده است. چه جوانهای آن سالها که الان 60-50 ساله شدهاند و چه جوانهای حالا که آن زمان اصلا به دنیا نیامده بودند اما این روحیه پایداری و مقاومت از یک نسل به نسل دیگر منتقل شده است. مردم آن روز با حضور خودشان انقلاب را بیمه کردند.
حداد عادل در پایان این گفتگو تصریح کرد: راهپیمایی 9 دی لبریز شدن کاسه صبر مردم از 22 خرداد 88 تا روز عاشورا و تجدید عهد ملت با اسلام و انقلاب و قرآن و امام حسین(ع) و امام خمینی(ره) و رهبری بود و یک پیام روشن و قاطع به ضدانقلاب داخلی داشت که بدانند با چه مردمی روبهرو هستند.
گفتنی است ویژه نامه نهضت حضور فردا به صورت ضمیمه روزنامه همشهری در سراسر کشور منتشر و توزیع می شود. |
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: با آنکه هنوز ارزیابی دقیقی از نماز جمعه 29 خرداد به عمل نیامده ولی حقیقت این است که پرده اول 9 دی 29 خرداد بود.
به گزارش خبرنگار مهر غلامعلی حداد عادل در گفتگویی مشروح با ویژه نامه نهضت حضور که به مناسبت سالروز حماسه نهم دی منتشر می شود ، در خصوص روند رخداد واقعه بزرگی چمن راهپیمایی نهم دی 1388 گفت: با آنکه هنوز ارزیابی دقیقی از نماز جمعه 29 خرداد به عمل نیامده ولی حقیقت این است که پرده اول 9 دی 29 خرداد بود. یعنی مردمی که در نماز جمعه 29 خرداد شرکت کردند نسبت به راهپیمایی دوشنبه 25 خرداد واکنش نشان دادند.
وی در بخشی دیگر از این گفتگو در خصوص ابعاد مختلف حماسه نهم دی اظهار داشت: مردم در 9 دی از اصل اسلام و انقلاب دفاع کردند. بنده در راهپیمایی 9 دی شرکت داشتم و به جرات میتوانم بگویم که حضوری زلالتر پرشورتر و جدیتر در تظاهرات خیابانی از بعد از پیروزی انقلاب نظیر9 دی ندیده بودم.
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس افزود: آن روز مردم با نگرانی و با یک عزم و ارادهای جدی برای حفظ انقلاب و دفاع از دین به میدان آمدند. در تمام این راهپیمایی بنده یک عدد عکس آقای احمدینژاد ندیدم. معنایش این نبود که مردم تشخیص داده بودند که دعوا دعوای احمدینژاد و موسوی نیست .
وی همچنین گفت: مردم به خیابان آمدند و نشان دادند که اگر پای اصل انقلاب در میان باشد و خطری اصل انقلاب را تهدید کند مردم، همان مردم 22 بهمن 57 هستند و این 31 سال فاصله آنها را عوض نکرده است. چه جوانهای آن سالها که الان 60-50 ساله شدهاند و چه جوانهای حالا که آن زمان اصلا به دنیا نیامده بودند اما این روحیه پایداری و مقاومت از یک نسل به نسل دیگر منتقل شده است. مردم آن روز با حضور خودشان انقلاب را بیمه کردند.
حداد عادل در پایان این گفتگو تصریح کرد: راهپیمایی 9 دی لبریز شدن کاسه صبر مردم از 22 خرداد 88 تا روز عاشورا و تجدید عهد ملت با اسلام و انقلاب و قرآن و امام حسین(ع) و امام خمینی(ره) و رهبری بود و یک پیام روشن و قاطع به ضدانقلاب داخلی داشت که بدانند با چه مردمی روبهرو هستند.
منبع: مهرنیوز
یکی از خواص کشور چند روز مونده به انتخابات نامه ای مشکوک نوشت به رهبری و مطالبی توی اون نامه ش بود که اگه رهبری به اون نامه و در جهت مطالب اون ،پاسخ میداد یه کاندیدا تخریب میشد و این یعنی ناعدالتی و موضع گیری بر علیه یک کاندیدا.! ولی رهبر حکیم انقلاب این کار رو نکرد و به اون نامه پاسخی نداد.
جرقه های فتنه هم با اعلام برنده ی قطعی بودن انتخابات،از طرف موسوی،اونم قبل از اتمام رای گیری،شروع میشه. اما مدتی نمیگذره که وزارت کشور این موضوع رو تکذیب میکنه و شخص دیگه ای رو بعنوان برنده انتخابات معرفی میکنه.کروبی هم که چیزی واسه ی باختن نداشتن و در مجموع حتی از آراء باطله هم کمتر رای آورده بود فرصت رو برای اعتراض و همراهی با موسوی فراهم میبینی و به همراه اون مردم رو به تجمع خیابونی دعوت میکنه،تا شاید لا اقل توی این میدون بتونه به چیزی دست پیدا کنه.
لینکهای مرتبط
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا ؛ انقلاب دوم
یکی از آثار مهم و سرنوشت ساز انقلاب اسلامی ، تسخیر لانهجاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) در سیزدهم آبان ، ۱۳۵۸است که به دلیل بعد گسترده آن در داخل و خارج کشور به نام " انقلاب دوم " نام گرفت .
امام خمینی (ره)درپیامی ، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام (ره) را "انقلاب دوم" و انقلابی بزرگتر از انقلاب اول برشمردند. برای درک این تعبیر لازم است ابعاد پیچیده این حرکت از جنبههای مختلف سیاسی، امنیتی، حقوقی، اقتصادی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد.حرکت دانشجویان تداوم حرکتی بود که از 15 خرداد 1342 آغاز شده و در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسیده بود; اما انقلاب اسلامی نمیتوانست بدون خشکاندن ریشههای استعمار به حیات خود ادامه دهد و مردم ایران باید مبارزه خود را برای جلوگیری از تکرار تجربه تاریخی 28 مرداد 1332 در داخل کشور ادامه میدادند.
هنگامی که اسناد موجود در سفارت به دست آمد و گزارشهای مستندِ دخالت امریکا در امور داخلی ایران و طراحی توطئههای مختلف ـ قبل و بعد از پیروزی انقلاب ـ آشکار شد; امام (ره) رهبری حرکت دانشجویان را شخصاً برعهده گرفت و مبارزه علیه ریشههای نفوذ امریکا در ایران به اوج رسید. پس از تصرف لانه جاسوسی ، نظر امام خمینی درباره مبارزه همزمان علیه استبداد سلطنتی و سلطه استعماری، به اثبات رسید.
با افشای اسناد لانه جاسوسی، در عمل مشخص شد که اگر مبارزه تنها با سقوط نظام استبدادی پایان یافته تلقی شود، باز هم امکان توطئه دشمنان و تکرار حوادث تلخ گذشته فراهم خواهد بود و آنچه این نظریه را تکامل میبخشد، تحقیق عمیق در اسناد لانه جاسوسی امریکاست. علاوه بر این، حرکت دانشجویان و رهبری صحیح امام(ره)، اُبهت ظاهری و هیمنه خودساخته امریکاییها را در جهان فرو ریخت.
این حرکت دانشجویان خشم آمریکاییها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال طلب و آزادیخواه بودند، بر ضد جمهوری اسلامی ایران ، به اقداماتی نظیر، فشار آوردن به مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و ...، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگردست زدند ؛ اما پس از بیثمر بودن این اقدامات به اقدامات جدیتری روی آوردند؛ از جمله: قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارایها و اموال ایران ودر حال حاضراعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی به بهانه موضوع هسته ای ؛ که هیچکدام تاکنون در عزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بیعدالتی جهانی و منشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی ( آمریکا) خللی وارد نکرده است.
13آبان روز تسخیر سفارت آمریکا و مبارزه با استکبار جهانی
در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت، در سرتاسر کشور، حرکتهایی میشد تا جو سیاسی جامعه را ملتهب و پیچیده کند. بعدها معلوم شد که مرکز تمامی این فتنهها و جریانات ضدانقلابی، در سفارت آمریکا در تهران است؛ در حالیکه موضع منافقانه آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی مانع از روشن شدن چهره واقعی آمریکا در میان مردم گردیده بود. به همین جهت، امام خمینی، بیانات قاطعی علیه ابرقدرتها و بویژه آمریکا، ابراز فرمودند و خصوصا با ورود شاه به آمریکا فرمان مقابله را به تمامی دانشآموزان و دانشجویان و طلاب علوم دینی صادر نمودند.
در چنین شرایطی با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا، از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکاییها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.
در هنگام تسخیر سفارت، آمریکاییها، به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالتها و تجاوزارت و غارتهای خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقیمانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت.
به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت نمودند. امام خمینی نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند . به این ترتیب روز 13 آبان سالروز تسخیر سفارت آمریکا در ایران به دست دانشجویان غیور این سرزمین درسال1358، به نام روز مبارزه با استکبار جهانی در تاریخ کشور ایران به ثبت رسید .
به گزارش خبرنگار فارس در لیبی؛ سند الصادق العریبی درباره چگونگی کشتن قذافی گفت: گردان مصراته که تعداد آنها بسیار زیادتر بود، می خواستند قذافی را به مصراته ببرند، من گفتم که خودم او را دستگیر کردم و باید با من به بنغازی بیایید، اما آنها قبول نکردند من هم از شدت خشم کلت کمری خودم را بیرون آوردم و او را کشتم. سند الصادق العریبی جوانی بود که به سمت قذافی شلیک و او را کشته است. او هم اینک لباسها و انگشترهای قذافی را بعنوان سند کشتن دیکتاتور لیبی در اختیار دارد که ثابت می کند قاتل قذافی اوست.
- خودت را به طور کامل معرفی کن؟
سند الصادق العریبی، متولد ۱۹۸۹ در شهر بنغازی و در محله "حی الماجوری"؛ هم اکنون نیز ساکن این شهر هستم. تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم، بعد از آن به خاطر کهولت سن پدرم و فقیری خانواده مجبور به کار شدم و مدرسه را ترک کردم.
- از چه زمانی به حرکت انقلابی مردم لیبی پیوستی و انگیزهات از آن چه بود؟
من در شهر بنغازی زندگی میکنم و خودتان می دانید اولین جرقه انقلاب از این شهر زده شد. به همین دلیل من هم به خاطر نفرت بیش از حدی که از قذافی و خاندانش داشتم در همان روزهای اول به عنوان یک جوان انقلابی اسلحه بر دوش گرفته و با قذافی مبارزه کردم.
- دلیل نفرتت از قذافی و خاندانش چه بود؟
شما باید لیبیایی باشید تا دلیل این نفرت را درک کنید، او ۴۲ سال است بر این مملکت حکم می کند و بدترین فشارهای سیاسی و دینی را به مردم وارد کرده است. لیبیایی ها در زمان حکومت وی مضحکه مردم جهان شده بودند. زیرا وی دیوانه بود و آبروی ملت را با کارها و حرفهای نسنجیده خود برده بود. او یک دیکتاتور به تمام معنا که در این ۴۲ سال، هزاران نفر از شهروندان خودش را قتل و عام کرد.
- خوب این دلیل نفرت از خود قذافی بود، شما گفتی که از خاندانش هم نفرت داری، چرا؟
خاندان قذافی و پسران وی بدتر از خود قذافی بودند، آنها از هر کس که خوششان نمی آمد وی را می کشتند میلیونها دلار از پول این ملت بدبخت و بیچاره را صرف عیاشی های خود در کابارههای اروپا کردند. سیف الاسلام برای یک شب خوانندگی در یکی از جزائر سوئیس، به یک خواننده آمریکایی ۵ میلیون دلار داده بود. آیا چنین افرادی شایسته نفرت نیستند؟
- در لیبی اکنون شما را به عنوان قهرمان می بینند، چرا؟
چون من قذافی را کشتم.
- می توانید شرح کامل ماجرا را برای ما بازگو کنید؟
شهر سرت سقوط کرده بود. من جزو گردان بن غازی بودم. به همراه چند دوست خودم از گردان جدا شده و گفتم با هم برویم تا هواداران قذافی در خانههای سرت پیدا کنیم. چیزی در شهر پیدا نکردیم و من به دوستانم گفتم به سمت محله “الخضرا” برویم. وقتی به آنجا رفتم قذافی را دیدم. او را از پشت سر موهای ژولیده اش را شناختم که همراه چند نفر در حال فرار بود. من فورا به سمت وی دویدم. همراهان معمر تا دوستان من را دیدند فرار کردند و قذافی را تنها گذاشتند. من موهای قذافی را از پشت کشیدم و سیلی محکمی به صورتش زدم.
- او به تو چه گفت؟
قذافی گفت تو پسر من هستی. من سیلی دیگری به صورتش زدم. باز هم معمر گفت من مثل پدر تو هستم چرا مرا می زنی. من در آن لحظه باور نکردنی آنقدر دستپاچه شده بودم که اصلا نمی توانستم حرف بزنم. برای همین وی را به روی زمین خواباندم و دست های وی را بستم و به داخل ماشین بردم، می خواستم او را به شهر بنغازی ببرم.
- یعنی شما قذافی را زنده دستگیر کردید؟
بله زنده بود.
- شما قبل از دستگیری به وی شلیک کردی؟
خیر، اصلا من تنها چند تیر هوایی شلیک کردم و بعد همانطور که گفتم از پشت سر موهایش را گرفتم.
- خوب بعد از اینکه وی را زنده سوار ماشین کردید چه شد؟
من و دوستانم میخواستیم او را به شهر خودمان ببریم، قذافی روی کاپوت ماشین ما بود اما دوستانم فریاد می زدند که قذافی را دستگیر کردیم، قذافی را دستگیر کردیم. به همین دلیل همه متوجه شدند که ماشین ما حامل قذافی است، دیگر گردان های انقلابیون ماشین ما را متوقف کردند و قذافی را پائین آوردند و کتک زدند. در آن لحظه هر کسی سعی داشت قذافی را به شهر خودش ببرد، من به آنها گفتم که خودم او را دستگیر کردم و باید او را به بنغازی ببرم اما گردانهای دیگر قبول نکردند. تا در پایان گردان مصراته که تعداد آنها بسیار زیادتر بود، می خواستند قذافی را به مصراته ببرند، من گفتم که خودم او را دستگیر کردم و باید با من به بنغازی بیایید، اما آنها قبول نکردند من هم از شدت خشم کلت کمری خودم را بیرون آوردم و او را کشتم.
- چطور او را کشتید؟
با کلت خودم، دو گلوله به شکم و سینهاش زدم و گفتم یا همینجا می میرد یا با من به بنغازی می آید.
- همان لحظه جان داد؟
نه، بعد او را وارد آمبولانس کردیم، اما در راه بیمارستان جان داد.
- در عکس ها دیدیم که قذافی در داخل یک حفره پنهان شده و در آنجا کشته شده؟
خیر این درست نیست، قذافی در داخل آن حفره نبود، ولی قبلا از آن حفره برای پناه دادن به خودش استفاده کرده بود، هر چند آن منطقهای که من قذافی را دستگیر کردم تنها چند متر با این حفره فاصله داشت اما وی داخل حفره نبود.
- قذافی چه لباسی بر تن و چه چیزی همراه داشت؟
وقتی که وی را دستگیر کردم یک لباس نظامی رنگ کاکائویی بر تن داشت و یک کلت طلایی هم با خودش داشت که بعدا گردان مصراته این کلت را با خودش برد. همچنین ۲ انگشتر طلایی که اسم همسر خودش روی آنها حک شده بود. هم اکنون من لباس های قذافی و این انگشتر ها را همراه خود دارم و انشاالله چند روز دیگر آن را به موزه طرابلس تحویل خواهم داد.
- فکر می کردی روزی قذافی به دست تو کشته شود؟
من ایمان داشتم که قذافی کشته می شود و ما پیروز می شویم، اما خیر هرگز فکر نمی کردم من بتوانم قذافی را بکشم.
- اگر به جای کشتن قذافی او محاکمه می شد بهتر نبود؟
محاکمه وی از برخی جهات بهتر بود اما در هر صورت من او را کشتم، شاید این طور به نفع مردم لیبی باشد.
- چرا فکر می کنی کشتن قذافی به نفع مردم لیبی است؟
چون اگر دستگیر و زندانی می شد هنوز هواداران وی به امید آزادی قذافی با ما میجنگیدند و کشور را نا امن می کردند، اما الان که وی کشته شده، دیگر امیدی برای آنها باقی نمانده است.
- برخی می گویند این خواست غربی ها بود که او کشته شود و به جلسه محاکمه کشیده نشود نظرت چیست؟
نمی دانم این خواست آنها بود یا نه اما من کاملا وی را اتفاقی کشتم، همانطور که گفتم می خواستم او را به بنغازی ببرم چون جلوی من را گرفتند من هم همانجا او را کشتم.
- اگر دوباره قذافی را ببینی باز او را می کشی؟
صد در صد اما شاید این بار تنها یک گلوله حرامش کنیم. تنها یک گلوله؛ آن هم به فرق سرش.
- وقتی به او شلیک کردی چه چیزی در خاطرت از کارهای قذافی بود؟
همه آن ظلم و ستم قذافی در مدت این ۴۲ سال برای من تداعی شد. قذافی یکی از عموهای من را به هیچ دلیلی اعدام کرده. وقتی که شلیک کردم در آن لحظه احساس کردم عمویم دارد مقابلم لبخند میزند.
- اگر مبارک یا دیکتاتورهای دیگر را هم ببینی آنها را هم می کشی؟
خیر، چون معتقدم همه دیکتاتورها باید به دست مردمان خودشان کشته شوند. من دوست دارم مبارک به دست مردم مصر کشته شود. علی عبدالله صالح به دست مردم یمن. این آرزوی من است.
- آیا نگران نیستی ناتو به جای قذافی در کشور شما حکومت کند؟
من به اراده آقای عبدالجلیل اطمینان دارم. می دانم که وی حکومت دست نشانده را قبول نخواهد کرد.
- آیا پیروزی انقلابیون در لیبی مدیون ناتو است؟
بخشی از عملیات علیه حکومت قذافی به عهده آنها بود، اما لیبی انقلابش را مدیون مردمان خودش است.
- به تازگی اسنادی منتشر شده که یک شرکت انگلیسی یک قرارداد بزرگ برای استخراج نفت لیبی بسته است. آیا این خبر برای شما نگران کننده نیست؟
همانطور که گفتم من به اراده آقای عبدالجلیل اطمینان دارم و مطمئن هستم که وی خیانت به لیبی را قبول نخواهد کرد.
- آرزوی تو به عنوان یک انقلابی چیست؟
کشوری آزاد و دمکرات داشته باشم که حقوق همه رعایت شود و به مردم ظلم نشود.
- پیش از این آقای عبدالجلیل اعلام کرد، شورای انتقالی به قاتل قذافی میلیونها دلار جایزه می دهد. آیا این جایزه را دریافت کردهای؟
هنوز نه، اگر هم دریافت کنم آن را به دولت باز می گردانم.
تصاویر لحظه به لحظه از دستگیری و کشته شدن معمر قذافی+۱۸ در ادامه مطلب
چند روز پیش داشتم تو سایتها چرخی میزدم که چشمم خورد به سروده حاج محمود کریمی که ظاهرا خطاب به مجموعه طنز خنده بازار بود که البته شخصا در مورد پخش این مجموعه انتقاد دارم ومخالف پخش چنین برنامه ای بودم ولی سروده حاج محمود کریمی مداح اهل بیت مستقیما دکتر احمدی نژاد رو هدف قرار داده که کمی جای بحث داره در هر حال یه بنده خدایی چند بیتی رو در جواب سروده حاج محمود سروده که در ادامه میخوانید
قضاوت با خودتون
سلام کسی از حرف من نرنجه/ بعدی که خوندی بریزش تو گنجه
آهای کریمی آقاجون کجایی؟ / حدادیان گوش کن به من خدایی
هرچی دلتون خواست به محمود گفتید/حواستون هست که یهو نیفتید
نیمه پر لیوان رو ندیدید/به قسمت خالیه اون چسبیدید
یاد امام و شهدا رو خوندید/پلاک عشق وتو خاکا نشوندید
پس چرا حرف آقا رو نخوندید؟/ پای عهد و قرارتون نموندید؟
انتقاد سازنده خیلی خوبه/انتقادی که عاری از آشوبه
اگر انتقادای خوب نباشه/حقیقتاً پیشرفت حاصل نمیشه
شما میگید حق مردم رو خورده/داده به بوقایی، اونا رو برده
شما میگید احمدی خالی بنده/آسّه برو،آقا نزن تو دنده
انرژی هسته ای وماهواره/خالی بندیه آقاجون نداره
مسکن مهرواین همه کارخونه/آقا دروغه ودرو دُکونه
من نمیگم محمود عیبی نداره/اما بوق خیلی رو کرده پاره
بوق سرمایه سالار بیچاره/بوق آمریکا را که سگ هاره
زمان بوقمی رو یادتون هست/ بوقنجانی رو چی، حواستون هست
کجا بودید؟ اون زمونا نبودید/یا سر رو زیر برف کرده بودید
امثال بوقندیار بوقایی/قدیما هم بودن آقا کجایی؟
کدیورو سروش رو که میشناسید/گنجی رو چی، رو اینا هم حسّاسید؟
شما که داعیه ولایت دارید/حرف ولایت و قبول ندارید
آقا میگفت این دولت خدمته/نگاه اون نه از در قدرته
اگه حرف منو قبول ندارید/پا توی شهرای دیگه بذارید
وقتی که کابینه ی محمود اونجاست/محبوبیت رو ببینید تا کجاست
بسه دیگه وقتتون رو نگیرم/اذون شده باید وضو بگیرم
حرف دلم رو زدم محض خدا/بیاین نباشیم همه از هم جدا
قدر ولایت رو همه بدونیم /تو شرایط سخت پیشش بمونیم
توپ تو زمین دشمنا نندازیم/خون شهیدا رو مفتی نبازیم
لباس بره رو به گرگ نپوشیم/به خاطر دنیا، دین رو نفروشیم
"شاعر" دیگه حرف سیاسی نزن/ برو برو بیل به بوق خودت زن
پی نوشت:گلبرگ مغرور چنین نوشت
سلام می گم به وبلاگ و به شاعر/حرفاش می گن بصیره و چه ماهر
راست می گه این شاعر راه ولی/"باید بشیم همه مطیع ولی"
ولی می گه وحدت ما یه اصله/مداحیات بوئی می ده که فصله
من هم می گم مداح انقلابی/نشه خودش یه ضد انقلابی
اگه هنوز مشکلی هست تو کشور/چون بعضیا نرسیدن به باور
ما همه نسل آرش و سلمانیم/همه می گن که ما مسلمانانیم
رسول حق می گه خدا پرستی/خدا می گه که با ولایت هستی؟
بهشت ما پر از مطیع ولی/نشی جدا ز راه و خط ولی
ضربه نزن به وحدت مسلمین/حرف ولی نمونه روی زمین
ببخش به انتقاد من برادر/یادت که هست خودت خوندی برادر
همون شب شهادت فاطمه/که رفته بودیم پیش آقا همه
تو گفتی از راه ولایت، شهید/شهید می گه"عزا نکن رهروید؟"
برادرم می گه که زنده باشه/راه امام و شهدا همیشه
من هم می گم امام می گفت که وحدت/شهید عمل کرد و دادن شهادت
خسته شدی برادرم ببخشید/عزیز و سربلند و زنده باشید
ویرایش در تاریخ۱۳/۸/۱۳۹۰
اظهار نظر تحریفگونه مجید انصاری پیرامون نحوه برکناری شهید بزرگوار لاجوردی از دادستانی انقلاب و انتساب این تصمیم به نظر حضرت امام (ره) و تلاش برای القای تقابل میان شهید بزرگوار لاجوری با یادگار امام مرحوم سیداحمد خمینی(ره) به قدری غیر واقعی و تعجب برانگیز بوده است که با وجود واکنشهای قبلی، همچنان واکنشهای جدیدتری را نیز به دنبال داشته است.
به گزارش رجانیوز، در حالیکه شهید لاجوردی به عنوان دیدهبان انقلاب اولین اخطارها و اعلام هشدارها نسبت به خطر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را در سالیان انقلابیگری این جریان اعلام کرده و سپس در وصیتنامه خود به صراحت از آن پرده برداشت و بسیاری نفوذ باند مهدی هاشمی معدوم در دستگاه عالی قضایی وقت را علت برکناری شهید لاجوردی از مقام دادستانی انقلاب تهران با وجود نظر مخالف حضرت امام (ره) و از افتخارات زمان حیات وی میدانند، اظهار نظرهایی کاملا متفاوت با واقعیت ماجرا و با هدف تخریب چهره شهید بزرگوار لاجوردی از ادامه حیات بقایای باند مهدی هاشمی معدوم در لباس برخی جریانات سیاسی دیگر حکایت دارد.
با اینحال و پس از انتشار این اخبار در رسانههای جریان فتنه، فرزند شهید اسدالله لاجوردی، با ارسال نامه سرگشادهای، به مدعیات انصاری پیرامون نحوه برکناری شهید لاجوردی پاسخ گفته است.
این نامه سرگشاده که نسخهای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته است را در ادامه میخوانید:
در پی ساخت و توزیع لوح فشرده مستند "ظهور بسیار نزدیک است" و اظهار نظرهای متفاوتی که از سوی مراجع، علما، و پژوهشگران حوزه مهدوی اتفاق افتاده است و به دلیل پراکندگی اخبار منتشر شده در این باره، موعود پرونده مربوط به این واقعه را منتشر می نماید. این پرونده که در چند قسمت ارائه می شود بدون اظهار نظر در این مورد صرفا نقطه نظرات ارائه شده را در کنار هم جمع آوری کرده تا همه علاقمندان و پژوهشگران امکان تشخیص درست واقعه را به دست آورند. ضمنا به اطلاع می رسد که قریب به شش ماه پیش موعود نظرات خود را درباره نحوه بیان نشانه های ظهور و مصداق سازی ها ، در قالب های مختلفی ارائه کرده بود. نظر تمام مخاطبان را به قسمت های مختلف این گزارش جلب می کنیم.
۲- پرونده ویژه فیلم "ظهور بسیار نزدیک است"- قسمت دوم
همان طور که دیدیم در جوابیه ها و سایت «ظهور بسیار نزدیک است!» مطالبی به برخی روایات و بزرگان نسبت داده شده که موضع گیریهای متعدد و متنوعی را به دنبال داشته و بعضی درباره برداشتها از روایات سخن گفته و برخی انتساب مطالب به خود را تکذیب کردند.
۳- پرونده ویژه فیلم "ظهور بسیار نزدیک است"- قسمت سوم
محققان مهدویت و حتی پژوهشگاه تخصصی مهدویت این مستند را رد کردهاند. جالب اینکه حامیان این مستند پس از رد این مستند توسط یکی از محققان مهدویت که کتابهای ارزندهای در این زمینه دارد به دروغگویی و دروغسازی علیه ایشان روی آوردهاند و بافتهاند که ایشان گفته است مرحوم آیت الله العظمی بهجت(ره) شیعه نیست. در حالیکه خود دفتر ایشان نقل مستند را از ایشان تکذیب کردهاند. البته ریزشیادان برای بقای خود به دروغ نیاز دارند.
۴- پرونده ویژه فیلم "ظهور بسیار نزدیک است"- قسمت چهار
معاون پژوهش مرکز تخصصی مهدویت با اشاره به مستند «ظهور بسیار نزدیک است»، گفت: برخی مباحث مهدویت به صورت غیرصحیح به مردم القا میشود و اشتهای غیرواقعی و کاذبی نسبت به ظهور امام زمان(عج) در ذهن مردم ایجاد میکند که اگر تصحیح نشود، به انحرافهای بزرگی میانجامد.
۵- پرونده ویژه فیلم "ظهور بسیار نزدیک است"- قسمت پنجم
این مرجع تقلید ظهر نخستین روز عید نوروز در مسجد مقدس جمکران به انتقاد از پخش برخی فیلمهای مستند در کشور گفتند: سیدیهایی را توزیع کردهاند که در واقع به اعتقادات مردم لطمه وارد میکند.
۶- پرونده ویژه فیلم "ظهور بسیار نزدیک است"- قسمت ششم
بعد از انتشار فیلم مستند " ظهور بسیار نزدیک است " دستهای پنهان و مرموز به شدت فعال شده و هر روز با اخبار راست و دروغ یا مغلطه ای جدید سعی در مخدوش کردن موج عظیم بشارت برخواسته از این سی دی دارند ، جدیدترین این تحرکات حضور در دفتر آیت الله علم الهدی و گرفتن شبهه تکذییبه ای از وی می باشد.
منبع:
http://www.apocalypse.blogfa.com/