هر ۳ متهم بعدازظهر با اعتراف به درگیری عنوان کردند، داداشی را نمیشناختیم. ما به دلیل ترافیک با هم مشاجره کردیم و زمانی که داداشی از خودرو بیرون آمد، او را با چاقو مجروح کردیم و متواری شدیم. در پی این اعترافات، بازپرس رضایی با صدور قرار بازداشت موقت برای هر ۳ متهم، آنها را برای بررسی سوابق و بازسازی صحنه جنایت در اختیار پلیس آگاهی قرار داد.
سردار علیرضا اکبرشاهی، فرمانده انتظامی استانهای تهران و البرز ضمن اشاره به این حادثه گفت: در تحقیقات مشخص شد سومین متهم پرونده که از دیگر دوستانش بزرگتر است عامل اصلی این حادثه بوده است. تحقیقات نشان داد، هنگام مشاجره و درگیری، داداشی که فردی آرام و نرمخو بود، سعی میکند با سعهصدر و بدون درگیری موضوع را پایان دهد؛ اما در این هنگام یکی از متهمان با شیء برندهای که در دست داشت به وی نزدیک میشود و این حادثه رخ می دهد.
قتل روح الله داداشی از پیش طراحی شده نبود
سرهنگ غنیلو، رئیس مرکز اطلاعرسانی نیروی انتظامی در ارتباط با آخرین پیگیریهای پرونده گفت: با دستگیری هر ۳ متهم، در حال حاضر تحقیق در این زمینه ادامه دارد و از همان دقایق اولیه سرهنگ اصلانی، فرمانده انتظامی کرج و سردار اکبرشاهی، فرمانده انتظامی استان تهران و البرز این موضوع را به صورت ویژه پیگیری میکردند.
با دستگیری ۳ متهم پرونده که سن آنها ۱۸ و ۱۹ سال است، عنوان کردهاند درگیری و جنایت صرفا تصادفی بوده و آنها هیچ شناختی از قویترین مرد ایران نداشتهاند. اعتراف این ۳ متهم که فقر شدید تربیتی و فرهنگی دارند، نشان میدهد برخلاف برخی شایعات، این جنایت با تصمیم قبلی نبوده است که در حال حاضر تحقیق در ارتباط با زوایای مختلف پرونده ادامه دارد.
ولی براستی چرا روح الله داداشی کشته شد ؟!
وبلاگ معیرینژاد، هادی : با پیدا شدن قاتلان روح الله داداشی و دیده شدن ظاهر کج و معوج آنان در مقابل قوی ترین مرد جهان، تراژدی عجیبی در ذهن هر مخاطب نقش می بندد. ساده است اگر بپنداریم مرحوم داداشی قبل از کشته شدن کتک مفصلی به قاتلان خود زده است، ساده است اگر بپنداریم دعوا بر سر هیچ و پوچ بوده است، ساده است اگر بپنداریم اصلا دعوا تقصیر مقتول بوده است و بالاخره ساده است اگر بپنداریم که قهرمانی جوانمرد و نرم خو، قربانی تله نامردمانه ای از حسادت و کین شده است با قاتلانی که مانند برادران آب منگل بعد از دریدن گلویش گفته اند : فرمون فرمون که می گفتن این بود؟!
اما حقیقت این تراژدی ورای این پندارهاست. حقیقت جائیست که فرهنگ جوانان ما از آبشخور چاقو و دشنه وضرب و جرح، آب خورده است. گرچه خمیر مایه داش آکل ها و کاکا رستم ها از زمین تا آسمان با هم فرق دارد اما هردو قربانی یک فرهنگند و آن فرهنگ خشونت ورزیست.
این روزها که شیپور بد صدای خشونت در جامعه ما از پل مدیریت تا گلشهر کرج گوشها را کر کرده است. کمتر کسی است که از خود نپرسد چرا؟ چرا ما ایرانیان که همواره در تاریخ خود به جوانمردی، بردباری و صفات ممتاز انسانی شهره بوده ایم اینک با هر بوق نامربوط در پشت سر اتومبیلمان قداره به دست فریاد هل من مبارز سر می دهیم؟
حقیقت این است که شور جوانی و غرور و تعصب مخصوص این سنین در بین همه جوانان اقصا نقاط دنیا مشترک است اما چرا این شور در جامعه ما در قالب دعواها و خشونت های خیابانی کانالیزه شده است؟
پاسخ روانشناسانه و جامعه شناسانه و حتی مسئولانه به این سئوال آسان است اما قصد ما پاسخ دادن به این پرسش نیست که انبوه پاسخ های انباشته شده در دانشگاهها، مطبوعات و صدا و سیما کم نیستند. اما گویا قرار نیست این پاسخها مجال ظهور و التیام زخمهای عمیق فرهنگی جوانان ما را پیدا کند.
ی کاری گسترده، عقده های اجتماعی، اعتیاد، ……… و بالاخره رواج پنهان و ناخوداگاه فرهنگ خشونت ورزی، لمپنی و حق خود گیری منهای قانون، توسط سینما و تلویزیون و برخی گروههای مرجع در جامعه مثل خانواده و هم محله ای ها می توانند پاسخهای سردستی و یا حتی عمقی باشند.
در جامعه فرهنگی ما که هنوز بهترین فیلم موج نو اش "قیصر" است و پربیننده ترین برنامه شب عیدش "مردان آهنین". قهرمانهای سینمای ارزشی و حتی برخی از سریالهای مناسبتی اش از بین افراد لوطی منش گزینش می شوند و فیلمهای و سریالهای خارجی اش مملو از خشونت و اسلحه است. آیا الگوی پیشرو و مقبولی برای فرهنگ انسان سالم و به دور از الگو های انحرافی لوطی منشی و لات مسلکی می توان یافت؟
آیا با دادن آمار اشتغال بالا در شش ماهه اول فلان سال می توان جوانان را از چنبره باشگاههای آمپولی و ناندرلونی و خود نمایی های بدنی و یا هپروت شیشه ای بر حذر داشت؟
متاسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی – اجتماعی و معضل اشتغال، الگوهای موفقیت در جامعه ما از موفقیتهای مشروع اقتصادی به سمت موفقیت های مقطعی در عرصه خود نمایی بدنی و جنسی مثل بادی بیلدینگ دارویی، ورزشهای رزمی، کلکسیونری چاقو و شمشیر، مدهای اجق و وجق و عملهای زیبایی و خالکوبی و… منحرف شده است. و رقابت ها بر سر موفقیت در این آوردگاههای مقطعی اکثرا ناسالم و توام با عقده ها اجتماعی است.
کم نیستند جوانانی که پیدا و پنهان، شناخته و ناشناخته جان خود را بر سر هیچ و پوچ داده اند؛ بر سر مسئله ای که در یک فرهنگ دیگر شاید با یک لبخند و حتی یک ناسزا رفع و رجوع می شود.
وقت آن رسیده (یعنی دیر هم شده است)… که دلسوزان جامعه هر چه سریع تر نسبت به سقوط اخلاقی قشر جوان و مخاطرات روانی آنان با نگاهی آزاد اندیش و آکادمیک چاره اندیشی کنند وگرنه سهل است اگر بپنداریم با دستگیری چند شرور سابقه دار با طرح ضربتی، تمام خلافکاران قداره را غلاف کرده و جامعه از فردای آن روز گل و بلبل می شود و یا با اعدام قریب الوقوع این سه شرور دیگر چشم هیچ فرزندی به گلوی بریده بریده پدرش نیفتد ...
تصویری از کودکی مرحوم داداشی :
داداشی ساعتی قبل از مرگ کجا بود؟
مرحوم داداشی که 30 سال سن بیشتر نداشت، ساعتی قبل از وقوع حادثه مرگبار در برنامه تلویزیونی "فیتیله 2" که از شبکه دوم سیما پخش می شود، شرکت کرده بود که کلیپ آنرا می توانید از با کلیک بر روی آیکن زیر دانلود کنید.
دانلود کلیپ مرحوم داداشی، ساعتی قبل از وقوع حادثه مرگبار در برنامه تلویزیونی "فیتیله 2" !
ما هم فوت نابهنگام روح لله داداشی را به جامعه ی ورزشی ایران تسلیت عرض میکنیم خیلی شوکه شدیم