در عالم خارج [از من یا ما - انسان] چیزی وجود ندارد که آن را خداوند حکیم خلق نکرده باشد و در وجود ما نیز چیزی از خواص، آثار، نیازها و تمایلات وجود ندارد که آن را نیز خداوند خلق و ایجاد نکرده باشد، و خدا هم چیز بدی خلق نمیکند و اساساً بدی و شر از خداوند متعال صادر نمیگردد.
پس اگر نیاز و میل به شهواتی چون: نوشیدن، خوردن، پوشیدن، مسکن، لذت جنسی، مال دنیا، رفاه، جمال و زیبایی و ... در ما وجود دارد و در عالم خارج نیز مصادیق آن برای ارضا یا رفع نیاز وجود دارد، معلوم می شود نه آن چه وجود دارد بد است و نه نیاز و میل به آنها برای رفع نیاز و لذت (که آن هم کمال است) بد است.
بدیهی است که بشر چه در بُعد روحی و معنوی و چه در بُعد مادی و حیوانی، سراسر نیاز است و کمال نیز یعنی «رفع نیاز»، پس اگر عشق به کمال وجود داشته باشد که دارد، تمایل و دوست داشتن اسباب رفع نیاز نیز نه تنها بد نیست، بلکه ضروری است. از این رو خداوند متعال در شریعت غنی اسلام، هیچ گاه انسان را از میل به کمال و رفع نیاز منع ننموده است (مگر آن که نیاز و میلی کاذب باشد). لذا حتی در ماه مبارک رمضان نیز سخن از «منع و ممنونیت» به میان نیامده است، بلکه سخن از کنترل و تسلط نفس است. و خوردن و آشامیدن و جماع، برای ساعاتی از روز منع شده است تا تحت کنترل درآید. یعنی خداوند کریم حتی یک شبانه روز کامل نیز انسان را از رفع نیازهای مادیاش برحذر نداشته است. به همین دلیل مرتاضی به هر شکلی که باشد، در اسلام حرام است.
آن چه که مذموم است و در نکوهش دنیا بیان شده است و یا مثلاً حضرت رسول اعظم (ص) میفرماید: «حب الدنیا رأس کل خطیئة – محبت دنیا ریشه همه گناهان است»، محبت به معنای تعلق، وابستگی و هدف قرار دادن است، که بندگی و عبادت چیزی جز همین هدف نهایی قرار دادن، میل و نیل به او نیست.
بدیهی است اگر محبت به یکی از نیازهای مادی یا مظاهر دنیا به این حد برسد که انسان هدفی جز رسیدن و وصال به آن را نداشته باشد، آن چیز بت، إله و معبود انسان میگردد. چه خودش بداند و بفهمد و چه از بندگیاش برای غیر بیخبر باشد. این بت خارجی میتواند یک مجسمه باشد، یا یک گاو پیشانی سفید، یا یک طاغوت و صاحب قدرت و ثروت بزرگ یا کوچک ... و یا سایر هواهای نفسانی مانند شهوت جنسی.
یک انسان موحد و مؤمن نیز به یک نوشیدنی گوارا، یک خوراکی لذید (به ویژه هنگام تشنگی و گرسنگی)، و یا شهوت جنسی و نگاه به جمال و زیبایی علاقمند است و لذت میبرد. اما این محبت، علاقه و یا میل او، در راستای محبت به الله است و نه این که خود آن چیز همه هدف و غایتش گردد.
تأمل در یک آیه درباره محبت:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
ترجمه: و برخى از مردم در برابر خدا همانندهایى [براى او] برمىگزینند و آنها را دوست می دارند، مانند دوست داشتن خدا، ولى کسانى که ایمان آوردهاند، شدت (نقطه اوج) محبتشان الله است، کسانى که [با برگزیدن بتها به خود] ستم نمودهاند اگر مىدانستند هنگامى که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو[ها] از آن خداست و خدا سختکیفر است.
الف – در آیه فوق نفرمود که مؤمنین محبت و تمایلی به دنیا ندارند. بلکه اصل – میل به دنیا و مظاهرش – در میان کافر و مؤمن ثابت فرض شد، ولی فرق بین محبت کافر و محبت مؤمن بیان گرذیده است.
کافر دنیا را إله و معبود (هدف، معشوق و محبوب نهایی) بر میگزیند و اوج محبتش همان دنیا و مظاهرش است، اما مؤمن هرگونه محبتش در راستای محبت خداست و هر چیزی را در راه قرب به او دوست دارد.
در چنین حالتی، محبت کافر به دنیا و مظاهرش او را از خدا دور میسازد و هر چیزی را که بین او و معبودش فاصله بیانداز [اگر چه خدا باشد] کنار میگذارد، اما محبت مؤمن به دنیا و مظاهرش چون در راستای محبت خداست، او را شاکر نموده و نزدیکتر مینماید و اگر از مظهری از مظاهر دنیوی که او بدان علاقمند است، مانع از رشد و کمالش به سوی الله جل جلاله گردد، آن مظهر و خواسته را کنار میگذارد. که رعایت حلال و حرام نیز به همین معناست.
ب – در آیه فوق تصریح شده که کافر وقتی وارد محشر میگردد، متوجه میشود که همه قدرت مال خداست و سخت پشیمان و ناراحت و البته معذب میگردد.
این معنا اشاره دارد به این که همه محبتها به خاطر همان نیاز و میل به رفع نیاز به خاطر «عشق به کمال» است. نیاز نشانه ضعف و فقر است و رفع نیاز نیز به مثابه قدرت (کمال) است. پس تمامی امیال به خاطر رسیدن به قدرت و کمال است. اما کافرین در آخرت متوجه میشوند که آن چه بندهاش شده و بندگیش را میکردند، و گمان مب کردند که رسیدن و برخورداری از آن موجب کمال و قدرت شان میگردد، کمال و قدرت نبوده است، بلکه کمال و قدرت، همان الله جل جلاله است.
پس، میل و مبحت به دنیا، مظاهر و لذاذئش، نه تنها بد و مذموم نیست، بلکه خوب هم هست، اما به شرطی که در راه خدا و اسباب کمال گردد، نه آن انسان را از معبود حقیق دور نموده و به شرکت بکشاند.