مرکزپژوهش

پيوندهاي روزانه

* موقعیت حزب جمهوری اسلامی در مقابله با برنامه های منافقین و مجاهدین خلق چگونه بود؟

 ** گروه های مخالف بشدت از موقعیت حزب جمهوری اسلامی ناراضی بودند. بنابراین تمام امکانات تبلیغی خود را علیه حزب و بویژه شخص شهید بهشتی به کار می گرفتند. آنها نقش موثر ایشان را در مجموعه نظام بخوبی می دانستند. اگرچه از لحاظ تبلیغاتی خیلی موفق نبودند اما یکی از اهداف مهم شان در واقعه 7 تیر، شهید کردن آیت ا... بهشتی بود.

 * با توجه به جوسازی هایی که در آن دوران علیه حزب جمهوری و شخص شهید بهشتی انجام می شد، و همچنین وابستگی سازمان مجاهدین خلق به سرویس های اطلاعاتی بزرگ دنیا و قدرت نفوذ بالای آنها، شرایط بعد از حادثه 7 تیر به چه شکلی در جامعه کنترل شد؟

** همانطور که اشاره کردید سازمان مجاهدین خلق از ابتدای پیروزی انقلاب، اقدام گسترده ای را با کمک سازمان های  اطلاعاتی شرق و غرب برای ایجاد شبکه نفوذی در دستگاه های نظام انجام داده بود. از سال 58 به بعد هم از این شبکه نفوذی در جمع آوری اطلاعات و ضربه زدن به بدنه نظام، بسیار فعال بود. آنها با استفاده از عناصر نفوذی به داخل حزب این برنامه را اجرا کردند. تصورشان این بود که مردم به آنها خواهند پیوست و نظام هم با از دست دادن 100 نفر از مسئولان، قادر به ادامه مسیر نخواهدبود. این تصور سازمان مجاهدین خلق بود اما آنچه در عمل اتفاق افتاد به گونه ای دیگر بود. برای نمونه حضور چشمگیر مردم در مراسم تشییع شهدای 7 تیر بسیاری از معادلات منافقین را برهم زد. واقعا هم نشان داد که مردم در مواقع خاص درک عجیبی دارند و متوجه مسئولیت های خودشان هستند.

البته این موضوع در سال های بعد از انقلاب هم در بسیاری از مواقع بخوبی نمود داشته است. به هر حال تصور سازمان مجاهدین خلق براندازی حکومت جمهوری اسلامی با این اقدام بود که با شکست مواجه شد. یکی از پیامدهای بسیار مهم 7 تیر نیز، جدی شدن مردم و مسئولان در مبارزه با گروهک های مخالف و معاند نظام بود. همچنین ماهیت اصلی این گروهک ها برای مردم روشن شد.

* دلایل نفوذ برخی عناصر منافق به داخل حزب جمهوری اسلامی چه بود که منجر به این اتفاق شد؟

** شبکه نفوذی سازمان مجاهدین تقریبا در تمام سازمان ها و نهادهای کشور سازماندهی شده بود آنهم برای چند هدف؛ 1- جمع آوری اطلاعات 2- شناسایی افراد 3- شناسایی برنامه ها و اهداف آینده که با توجه به شرایط موجود، عملیات خود را طراحی کنند. در بعضی از دستگاه های ریاست جمهوری، سپاه، ارتش، دادستانی و غیره عوامل نفوذی وجود داشت. البته جایگاه حزب برای آنها بسیار اهمیت داشت زیرا بسیاری از مسئولان کشور در حزب رفت و آمد داشتند و برای آنان بسیار با اهمیت بود.

* آیا عزل بنی صدر هم در این اقدام مسلحانه تاثیرگذار بود یا برنامه  تروریستی سازمان قبل از این اتفاق برنامه ریزی شده بود؟

**  البته بحث مبارزه با نظام جمهوری اسلامی برنامه ای که از ابتدای تاسیس آن مطرح بود اما با برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا، قطعا این ها به پایان خط رسیدند و با این اقدام مسلحانه می خواستند شانس خود را برای ابقا امتحان کنند. در این مقطع آنها با اشاره سرویس های اطلاعاتی غرب مورد حمایت قرار می گرفتند، اگرچه با شکست مواجه شدند اما  با کمک حامیان خود در شرق و غرب برای ادامه فعالیت ها به آنان پناه بردند. بعد از حادثه هفت تیر بسیاری از آنها به کمک سازمان های اطلاعاتی غربی از کشور فرار می کنند.

 * جالب اینکه همه آنها در فرانسه دوباره کنار هم جمع می شوند...

** همینطور است. به تعبیری سفارت فرانسه  در تهران مرکز هدایت عملیات جریان های ضد جمهوری اسلامی بود که امکانات، اطلاعات و آموزش های لازم را هم فرانسه و هم شوروی به منافقین در ایران می دادند. البته سفارت فرانسه در آن زمان به نوعی پایگاه امریکا در ایران بود.

* چرا منافقین، جلسه هفت تیر حزب را برای این اقدام تروریستی انتخاب کردند؟

 ** معمولا در  جلساتی که شنبه ها در دفتر مرکزی جمهوری اسلامی برگزار می شد، مسئولان سه قوه مجریه، قضائیه و مقننه برای تبادل نظر و برنامه ریزی های کلان گرد هم جمع می شدند و جلسات بسیار مهمی برای کشور بود. منافقین، چند روز قبل از برگزاری جلسه حزب با تعدادی از اشخاص مهم تماس گرفتند که حتما در جلسه این هفته حضور داشته باشند، از جمله افرادی که تاکید به حضورش داشتند، شهید محمد منتظری بود که معمولا در آن جلسات شرکت نمی کرد ولی ایشان آن هفته آمد و شهید هم شد.

 * از میان برداشتن شخص شهید بهشتی تا چه میزان به پیشبرد معادلات آنها کمک می کرد؟

** تحلیل مجموع جریان های ضد انقلاب این بود که حضرت امام (ره) با توجه به شرایط سنی که دارند، عمر طولانی نخواهند داشت و طی چند سال آینده از دنیا خواهند رفت. بیشترین احتمال جایگزینی رهبری هم آیت ا... بهشتی خواهد بود. در واقع این ها می خواستند به آینده نظام ضربه قطعی وارد کنند. اگرچه مسئله از میان برداشتن ایشان از آغاز روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران مطرح بود. همچنین آنها فکر می کردند با چنین اقدامی حدود 100 نفر از نیروهایی که بازوان شهید بهشتی هستند را از میان برمی دارند. در واقع، تحلیل آنها این بود که تمام مجموعه ای که نظام جمهوری اسلامی را اداره می کند، به یکباره حذف می کنند و به هدفشان می رسند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، عکس این بود.

* چه عواملی موجب شد که تحلیل های آنان در عمل نتیجه عکس بدهد؟

** نخست اینکه، فکر می کردند مردم نسبت به این واقعه، واکنشی نشان نخواهند داد. همچنین گمان می کردند که مسئولان دیگر انگیزه ای برای ادامه کار ندارند. از سوی دیگر می خواستند که بعد از این اتفاق با مسئولان نظام وارد مذاکره شده، امتیازاتی از آنان بگیرند و تقسیم قدرت کنند. ولی مسئولان دیگر، به خوبی شرایط را کنترل و مدیریت کردند. اگرچه این حادثه توقف کوتاهی ایجاد کرد اما وقفه ای جدی در روند اداره مملکت رخ نداد.

* تبعات این واقعه را برای کشورمان در آن برهه زمانی و بعد از آن چطور تحلیل می کنید؟

** مهمترین مسئله ای که این واقعه بوجود آورد و خسارت سنگینی به نظام ما بود اینکه تقریبا رابطه مردم و مسئولین کمرنگ شد. قبلا مسئولان براحتی در میان مردم بودند اما بعد از این واقعه، محافظت بیشتری از آنان می شد. این امر در دراز مدت موجب شد که طبقه جدیدی بوجود بیاید و این طبقه از مردم جدا شود. اگر بگویم خسارت این اتفاق کمتر از ضربه واقعه 7 تیر نیست، اغراق نکرده ام. از سوی دیگر اگرچه مردم در 9 تیر شعار می دادند که "امریکا در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه" در واقع چنین نبود. بویژه در کشور ما که بسیاری از امور قائم به فرد است، قطعا فقدان شهید بهشتی بر روند کلی جریان انقلاب تاثیر خودش را گذاشت.

* تدابیر بزرگان انقلاب برای کنترل و مدیریت این شرایط چه بود؟

** واقعه 7 تیر به دلیل اینکه ماهیت گروه ها، خطر آفرینی و خیانت آنها را مشخص کرد، جنبش عمومی علیه گروه ها و برای حذف آنها از صحنه سیاسی ایران راه افتاد و اگر حادثه هفت تیر رخ نمی داد شاید سالها می گذشت و ماهیت آنها برای مردم روشن نمی شد. این واقعه در تثبیت نظام و تصفیه افراد و جریان ها از بدنه نظام هم بسیار موثر بود. اما به اعتقاد بنده متاسفانه جمع بندی و برنامه ریزی دقیقی از این وقایع برای آینده نداشتیم و لذا حوادثی بعد از آن اتفاق افتاد که تکرار همان واقعه بود. برای نمونه در 8 شهریور 60 یکی از نفوذی های منافقین، دفتر ریاست جمهوری را منفجر کرد. بعدها نیز شاهد حوادثی از این دست بودیم. آنچه را که باید تاکید کنم اینکه ما باید از نظر حفظ نیروهای انقلاب از هر نظر به طور جدی کار کنیم. شعار دادن، حرف زدن و تعارف کردن راه به جایی نمی برد. جریان هفت تیر سال 60 به ما ثابت کرد که باید برای حفظ نیروهای انقلاب تلاش کنیم که متاسفانه درباره آن غفلت شده و به سمتی می رویم که چنین شایع شده، انقلاب نیروهای خودش را می خورد. این قطعا ضعف بزرگی برای ماست. از سوی دیگر به هیچ عنوان لحظه ای نباید از قدرت دشمن غافل شد.

* به نظر شما اگر امروز شهید بهشتی زنده بود، باز هم این پدیده که انقلاب نیروهای خودش را می خورد، رخ می داد؟

** با شناختی که بنده از ایشان داشتم، شهید بهشتی در حفظ نیروهای انقلاب، همچون حفظ جان خودشان تلاش داشتند و مدافع جدی نیروهای انقلاب بودند. ایشان قطعا اجازه نمی دادند که چنین اتفاقی بیفتد

یک بیسواد

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی