مرکزپژوهش

پيوندهاي روزانه

۱۶ مطلب با موضوع «محض ریا» ثبت شده است

سلام به همه امیدوارم طاعات وعبادات همه شما عزیزان مورد قبول درگاه حق تعالی قرار بگیره انشاء الله

شلمچه کجاست ؟

شلمچه سرزمینی است که ملائک در آن سجده می کنند و برای بوسه زدن بر خاکش از هم سبقت میگیرند.

شلمچه خلاصه عشق است و قطعه ای از بهشت ، شلمچه ، آینه ایست که تمام جبهه با خاکهای سرخش در آن می درخشد. و دریچه آسمانی است که از آن بوی رشادت و عطر دلنواز شهادت میوزد.

شلمچه تندیس زیبای عشق است که در میدان ایثار قد کشیده است . شلمچه شهر شهود و شهادت است  شلمچه مثنوی بلندایثار است و فرودگاه عشق و عروجگاه دل . صحرای خشکی که دریای مواج خون و اشکهای عاشقانه در تربت پاکش دارد با قلب خونینی که هنوز زیبا و دلنواز می تپد و خون غیرت و مردانگی را در رگهای این دیار می دواند و حدیث بلند حیات با عزت را زمزمه می کند. زمین خاکی شلمچه ، زیباتر از آبی آسمان است چرا که شلمچه قتلگاه مرغان عاشقی است که برای وصال بی قرار بودند و از کوچه پس کوچه های منیت و مادیت رهیده و به شهر دلگشای معنویت و شهادت دل بستند.

آری ! شلمچه شاهنامه بلند شهادت است ، دیوان عاشقی است ، شعرهای سرخ ، با واژه های خون ، به وزن عشق و قافیه هایی از جنس قلب پاره پاره عاشقی و در قالب غزل عشق و مثنوی بلند شهادت » ، دیوانی که شکسته دلان عارف با قلم استخوان و مرکب خون و با خط شکسته عروج نوشتند و این صفحه طلایی تاریخ ایران اسلامی را با خون دل تهذیب شده شان تذهیب کردند. آری ! شلمچه کتاب است ، خواندنی ترین کتاب حماسه . شلمچه آسمان است سرشار از ستاره های سرخ .شلمچه بهار است لبریز از گلهای محمدی ،شلمچه دریاست ، مواج از موجهای عاشقی .

شلمچه بازار است ، بازار عشقبازی و جانبازی ، شلمچه تابلو است تابلوی حماسه و عرفان که بر تارک تاریخ ایران اسلامی می درخشد. جایگاه اهل زیارت است نه اهل زر ، زیارتگاه دلدادگانی که خود زائرانی بودند که در نیمه راه سفر عاشقی پرپر شدند و به مولای عشق پیوستند و زیباترین حدیث بندگی را با بندبند وجودشان و با قطره قطره خونشان نوشتند. یعقوبهای بی قراری که برای رسیدن به یوسف زیبای شهادت بی قراری می کردند و زلیخای دنیای نتوانست آنها را مفتون خویش کند. آنان که هنوز از دشمن نفس خویش رها نشده اند و دلشان در تصرف شیطان است چگونه می توانند قدر مجاهدانی را بدانند که در کوله پشتی دلشان جز عشق و ایثار نبود. آنان باید بدانند که شلمچه و شهیدانش و شاهدان و شائقان و مشتاقانش خورشید بی غروبند ، چرا که عاشورا و عاشورائیان آفتاب آسمان عشقند که هیچ ابر آلوده و تاریک یزیدی نمی تواند جلوی تابش آنها را بگیرد.

پستهای مرتبط:

بزار ماهم یه یادگاری از جنگ داشته باشیم ...

15نفر نیرو وشش روز گرسنگی

فرشته پلاک طلایی میخواد ...  

یک بیسواد

اخراجیها3 

تیتراژ پایانی اخراجیها3 به همراه کد نوا برای وبلاگ

بعضی از ما باید شهید شویم تا آینده بماند

وبعضی از ما باید زنده بمانیم تا آینده شهید نشود

بزدلانی کز هراس ابتر شدند...

از بسیجی‌ها بسیجی‌تر شدند

الّلهُمَّ ارزُقنی شَهادَتَ فِی سَبیلِک


دانلود فایل صوتی

شادی روح شهدا وامام شهدا صلوات

دانلود کد این نوا برای درج در وبلاگ شما

متن کامل تیتراژ اخراجی ها 3

فصل‌های پیش از این هم ابر داشت
بر کویرم بارشی بی‌صبر داشت

پیش از اینها آسمان گلپوش بود
پیش از اینها یار در آغوش بود

اینک اما عده‌ای آتش شدند
بعد کوچ کوه‌ها آرش شدند

از بلند از حلق آویزها
قلب‌های مانده در دهلیزها

بذرهایی ناشناس و گول و گند
از میان خاک و خون قد می‌کشند

بعضی از آنها که خون نوشیده‌اند
ارث جنگ عشق را پوشیده‌اند

عده‌ای حسن القضاء را دیده اند
عده‌ای را بنزها بلعیده اند

بزدلانی کز هراس ابتر شدند
از بسیجی‌ها بسیجی تر شدند

ای بی جان ها! دلم را بشنوید
اندکی از حاصلم را بشنوید

توچه می‌دانی تگرگ و برگ را
غرق خون خویش،‌ رقص مرگ را

تو چه می‌دانی که رمل و ماسه چیست
بین ابروها رد قناسه چیست

تو چه می‌دانی سقوط “پاوه” را
“عاصمی” را “باکری” را “کاوه” ‌را

هیچ می دانی”مریوان” چیست؟‌ هان!
هیچ می‌دانی که “چمران” ‌کیست؟ هان!

هیچ می‌دانی بسیجی سر جداست؟
هیچ می‌دانی “دو عیجی”‌ در کجاست؟

این صدای بوستانی پرپر است
این زبان سرخ نسلی بی سر است

با همان‌هایم که در دین غش زدند
ریشه اسلام را آتش زدند

پای خندق‌ها احد را ساختند
خون فروشی کرده خود را ساختند

زنده‌های کمتر از مردارها
با شما هستم، غنیمت خوارها

بذر هفتاد و دو آفت در شما
بردگان سکه! لعنت بر شما

باز دنیا کاسه خمر شماست
باز هم شیطان اولی الامر شماست

با همانهایم که بعد از آن ولی
شوکران کردند در کام علی

باز آیا استخوانی در گلوست؟
باز آیا خار در چشمان اوست؟

ای شکوه رفته امشب بازگرد!
این سکوت مرده را درهم نورد

از نسیم شادی یاران بگو
از “شکست حصر آبادان” بگو!

از شکستن از گسستن از یقین
از شکوه فتح در “فتح المبین”

از “شلمچه”، “فاو”‌ از “بستان” بگو!
از شکوه رفته! از “مهران”‌ بگو!

از همانهایی که سر بر در زدند
روی فرش خون خود پرپر زدند

شب شکاران سحر اندوخته
از پرستوهای در خود سوخته

زان همه گلها که می بردی بگو!
از “بقایی” از “بروجردی” بگو!

پهلوانانی که سهرابی شدند
از پلنگانی که مهتابی شدند

عشق بود و داغ بود و سوز بود
آه! گویی این همه دیروز بود

اینک اما در نگاهی راز نیست
تیردان پرتیر و تیرانداز نیست

نسل های جاودان فانی شدند
شعرها هم آنچه می دانی شدند

روزگاران عجیبی آمدند
نسل های نانجیبی آمدند

ابتدا احساس هامان ترد بود
ابتدا اندوهامان خرد بود

رفته رفته خنده ها زاری شدند
زخم هامان کم کمک کاری شدند

خواب دیدم دیو بی‌عار کبود
در مسیل آرزوها خفته بود

خواب دیدم برفها باقی شدند
لحظه‌های مرده ام ساقی شدند

ای شهیدان! دردها برگشته اند
روزهامان را به شب آغشته‌اند

فصل هامان گونه‌ای دیگر شدند
چشمهامان مست و جادوگر شدند

روحهامان سخت و تن آلوده‌اند
آسمانهامان لجن آلوده‌اند

هفته ها در هفته ها گم می‌شوند
وهم‌ها فردای مردم می‌شوند

فانیان وادی بی سنگری!
تیغ ها مانده در آهنگری

حاصل آغازها پایان شده است؟
میوه فرهنگ جبهه نان شده است؟

شعله ها! سردیم ما، سردیم ما
رخصتی، ‌شاید که برگردیم ما

“یسطرون” ‌هم رفت و ما نون مانده‌ایم
بعد لیلا باز مجنون مانده‌ایم

بحر مرداب است بی امواج،‌آی !
عشق یک شوخی است بی حلاج، آی!

یک نفر از خویش دلگیر است باز
یک نفر بغضش گلوگیر است باز

زخمی‌ام، اما نمک… بی فایده است
درد دارم، نی لبک… بی فایده است

عاقبت آب از سر نوحم گذشت
لشگر چنگیز از روحم گذشت

یک بیسواد

صدای جبهه بلند می گه چفیه بی وفا شد

                                                رمز سربند یا زهرا مثل اینکه بر ملا شد

دیگه حالت دو کوهه شبیه کرب و بلا شد

                                                وقت گفتن از شلمچه جواب ما نا سزا شد

یا فکه یاد کرخه یاد کارون چه ها شد

                                                 مردم و دیگه ندیدم سوره علقمه وا شد

جای خون هر شهیدی مجلس گناه به پاشد

                                                 گویا سر حسینم دوباره روی نیزه  ها شد

قصر شیرین به هویزه میگه کعبه بی منا شد

                                                  یای نا محرم اسرار به حرم چه آشنا شد

کوچه های بی شهید  شهر ما چه بی صفا شد

                                                  گوش ما جای نیایش آشنا به هر صدا شد

قلب اربابم دوباره خسته از دست ما ها شد

                                                  گل یاس آل یاسین زیر دست و پا فدا شد

بسیجی خسته نباشی دشمنت حاجت روا شد 

                                                  ببین صورت رهبر شبیه مادر ما شد

بچه ها دوباره غنفز رو به سوی کوچه ها شد

                                                  سپر علی شکسته خون سینه زنا شد

تهمت و خانه نشینی سهم این روز جزا شد

                                                   توبه کار بیا توبه دلبرای دلبرا شد

اگر میخواهید خودتون رو در منطقه عملیاتی احساس کنید بشنوید

 

لینک دانلود فایل مستقیم  

شادی روح شهدا وامام شهدا صلوات

برای دوستانی که دوست دارند این نوا رو در وبلاگ خودشون داشته باشند

یک بیسواد

بچه ها بهش میگفتن "سید"

البته سید نبودا چون خیلی دوستش داشتن بهش میگفتن سید

بعداز عملیات بود وما رفته بودیم پاکسازی همینطور که داشتیم میگشتیم به یه تانک عراقی برخورد کردیم رفتم توش دیدم یه چندتا گلوله خیلی قشنگ تو تانک بود یکیش رو برداشتم ببینم وزنش چقدره یه دفعه یاد ورزش باستانی افتادم با خودم گفتم برا وزنه زدن بد نیستا ....

خلاصه یه ورزش حسابی کردم بعد یه دفعه با خودم گفتم این گلوله ها انگار یه جوری مشکوک میزنه با بیسیم خبر دادم که چندتا گلوله پیدا کردم ومشخصاتش رو هم دادم .قدش اینقدر...وزنش حدودا اینقدر ...

وقتی شنیدم از اونطرف دارن میگن کسی به گلوله ها نزدیک نشه خندیدم یکی از بچه ها گفت سید مگه اینا چیه گفتم گلوله ی  شیمیایی بعد بچه ها گفتن چرا داری میخندی گفتم اگه میدونستم چیه که باهاش ورزش نمیکردم 

بعد دیدم چندتا با لباس مخصوص اومدن وگلوله ها رو بردن از من پرسیدن کسی به گلوله ها دسد زده یانه گفتم پس چجوری باید وزنش رو میفهمیدم

از دوستاش یه خبری گرفتم میگفتن همون دست زدن به گلوله ها باعث شده رو پوستش تأثیر بزاره .

دوستاش میگفتن دکتر نمیره میگه حالا نمیزارین خوش باشیم بزار ماهم یه یادگاری از جنگ داشته باشیم یادمون باشه کی بودیم وحالا کی هستیم ....
واین هم توضیح مختصری در مورد :
مهمات شیمیایی و جنگ افزارهای پرتاپ کننده عوامل شیمیایی
مقدمه:

مهمات شیمیایی عبارت از مقداری مواد شیمیایی (سمی یا غیر سمی) یا احتراقی است که درون ظرف یا محفظه ای (درون گلوله توپ، درون بمب یا موشک، داخل مخزن یا نارنجک و یاسطل و...) ریخته می شود و به وسیله انواع وسایل پرتاب (پرتاب دستی مانند نارنجک و یا پرتاب ابزاری مانند توپ و...)
پرتاب شده و در نهایت به وسیله یک یا چند ابزار منفجر کننده در رزم یا آموزش به کار می رود.
مهمات شیمیایی (Chemical Munition) در مقایسه با مهارت غیر شیمیایی از نظر نوع انفجار و نحوه پخش، شکل و علایم ظاهری و شیوه های حمل ونفل و انبارداری متفاوتند که در ادامه هر یک از موارد به صورت خلاصه بررسی می شود، همچنین برخی از مهمترین جنگ افزارهای پرتاب کننده عوامل شیمیایی سمی آورده شده است.

نوع انفجار و نحوه پخش مهمات شیمیایی

انفجار مهمات شیمیایی بر خلاف مهمات غیر شیمیایی نسبتا خفیف است. پس از انفجار مهمات غیر شیمیایی فقط بوی باروت به مشام می رسد در حالی که بوی حاصل از مهمات شیمیایی بسته به نوع عامل بویی غیر از باروت است.
مهمات غیر شیمیایی پس از انفجار تولید دود نسبتا تیره رنگ می نماید که به سرعت از بین می رود، ولی مهمات شیمیایی با توجه به نوف عامل بعد از انفجار بخارات رنگی ایجاد می نماید که مدت پایداری آنها در فضا بیشتر است و به علت سنگین تر بودن نسبت به هوا در سطح زمین باقی می ماند.
شکل و علایم ظاهری مهمات شیمیایی:
برخلاف مهمات غیر شیمیایی، اغلب بر روی بدنه مهمات شیمیایی نوارهای رنگی به اضافه علامت اختصاری نظامی مانند( CS,CG,CK,...)که مشخص کننده نوع و کیفیت عومل موجود است مشاهده می گردد.

شیوه های حمل ونقل و انبارداری مهمات شیمیایی:

حساسیت مهمات شیمیایی نسبت به عوامل چون گرما، سرما، فشار، رطوبت و...
بیشتر است همچنین امکان نشست عوامل از درون این گونه مهمات نیز موجود است، بنابراین حمل ونقل  انبارداری آنها نیازمند دستور کارها و مراقبتهای ویژه ای است.
4-5 جنگ افزارهای پرتاب کننده شیمیایی( ChemicaIMunition  )
بجز سلاح های انفرادی، تقریبا هر نوع سلاح دیگری را می توان به مهمات شیمیایی مجهز نمود و در حال حاضر کشورهای قدرتمند بیشتر سلاح های موجود از قبیل خمپاره، توپ، سیستم های مشابه کاتیوشا ( راکت های چند پرتابه) ، موشک های زمین به زمین، بمب و مخازن پاشنده  (spray)  را به صورت جنگ افزارهای شیمیایی تولید می کنند. به عنوان مثال مقدار ماده شیمیایی لازم (مثلا سارین) به منظور ایجاد حداکثر آلودگی در یک فضای باز  k m2 5/2( حدود1 مایل مربع) بسته به شرایط منطقه ( نظیر شرایط آب و هوایی، عوارض زمین و...) نیازمند حدود 3/0تا 10 تن می باشد که برای پخش این میزان مواد با توپخانه 155 میلی متری حدود 100 تا 3000 گلوله توپ مورد نیاز خواهد بود.

در پایان خاطر نشان می گردد که مقدار تسلیحات شیمیایی در زراد خانه های ابر قدرت ها به حدی است که هر کدام از این کشورها را در ذخیره سازی و نگهداری آنها دچار مشکل کرده است. در جدول زیر خلاصه ای از نواع جنگ افزارهای پرتاب کننده مهمات شیمیایی، برد و مقدار عامل شیمیایی قابل حمل به وسیله آنها آمده است
 

جدول انواع جنگ افزارهای پرتاب کننده مهمات شیمیایی و برد تقریبی آنها
نوع سلاح     برد برحسب کیلومتر     مقدار عامل شیمیایی بر حسب کیلوگرم

( بطور مثال  خمپاره     10-5     3-2  یعنی : برد 5 تا 10 کیلومتر و وزن مواد شیمیایی 2 تا 3 کیلوگرم)

خمپاره     10-5     3-2
توپ هویتزر     40-10     7-1
راکت های چند پرتابه     30-10     20-2
موشک های کوتا ه برد     60-50     200
موشک های زمین به زمین     13-120     750-250
بمب     -     150-50
مخازن پاشنده     -     600-300

همچنین وسایل پرتاب جنگ افزاهای شیمیایی آمریکا و شوروی سابق به عنوان بزرگترین ابر قدرت های نظامی در جداول زیر آورده شده است. تعمیم و یا احتمال وجود برخی از این جنگ افزارها در کشور های هم پیمان یا طرفدار هر یک از دو قطب نظامی بزرگ دنیا امری دور از ذهن نمی باشد.
جداول مذکور به وسیله مولفین مرجع  از گزارش شماره7 انیستیتوی جهانی پژوهش صلح استکهلم ( SIPRI  ) تهیه گردیده و به طور قطع ادوات و آمار مذکور در حال حاضر متحول گردیده است.
( RaIF TraPP, ChemicaI g BioIogicaI warfare Studies. SIPRI, No.7)

جدول، وسایل پرتاب جنگ افزارهای شیمیایی آمریکا

( به طور مثال : هویتزر 105 م. م، M102 تعداد موجود 40-5 عدد)

وسایل و ادوات پرتاب     تعداد
خمپاره انداز 2/4 اینچی، M20     -
هویتزر 105 م. م، M102     40-5
گلوله هویتزر 155 م. م، M114  و M198   و هویتزر خود کششی     50-5
هویتزر 8 اینچی خودکشی M110     -
پرتاب کننده راکت چند گانه 115 م. م، M-91     -
پرتاب کننده راکت 12 گانه 227 م. م     500
توپ 155 م. م M59     
موشک های هانست جان 762  م. م     220
موشک زمین به زمین (ATACMS)     -
هواپیمای هاری یر AV-8     1000
هواپیمای فانتوم –11 (F-4)     1400
هواپیمای جنگنده (A-6)     1000
بمب افکن F-111     1800

جدول، وسایل پرتاب جنگ افزارهای شیمیایی شوروی سابق

وسایل و ادوات پرتاب     تعداد
خمپاره انداز 122 م. م     10-5
خمپاره انداز 240 م. م خود کششی     80-5
هویتزر 122م. م کششی و یا خود کششی     40-5
هویتزر 152 م. م و هویتزر خودکششی، M109     50-5
هویتزر 203 م. م خود کششی     -
پرتاب کننده راکت 12 گانه 122 م. م     40
پرتاب کننده راکت 16 گانه خودکششی 22 م. م BM-27     70
پرتاب کننده راکت 36 گانه 122 م. م     -
پرتاب کننده راکت 40 گانه خود کششی BM-21 (برد25-150Km )     130
توپ 130 م. م M46     -
توپ 152 م. م و توپ خود کششی 225 م. م     -
موشک فراک 550 م. م با برد km 75   (فراک7 )     180
     موشک زمین به زمین (S-SMSkarp)  برد km 500-150     -
موشک زمین به زمین (اسکاد- بی)     360
موشک زمین به زمین (اسپیدر-23 )     -
موشک زمین به زمین (S-S-2ScaIebord)  بردkm  1000-550     320
موشک زمین به زمین (R.S-20)  برد بیش از km 5500     250
موشک زمین به زمین (R.S.11Sego)  برد km 500-150     500
موشک زمین به زمین (R.S.18gS.S19Sego)  برد km 500-150     1500
موشک سطح به سطح دریایی (شادوک)     450
بالگرد تهاجمی [ HIp] M-8     650
بالگرد تهاجمی [ HIND] M.I-24     650
هواپیمای جنگنده یاک-36 (Forger)     350
هواپیمای پشتیبانی، نزدیک هوایی سوخوی –25
حداکثربردkm 1000-500     1600
هواپیمای سوخوی –17 (Fitter)     2000
هواپیمای بمب افکن سوخوی-24 (Fencer)     1500
هواپیمای میگ-27  (Fiogger)     1500

یک بیسواد

سلام امروز میخوام یه خاطره از خودم براتون بنویسم :

شلمچه بودیم 15نفر تو زاغه مهمات  یه موقعیتی پیش اومده بود که نه آب داشتیم نه غذا ماشین غذا هم نمی تونست برامون غذا بیاره دو تا راه داشتیم یا صبر کنیم تا غذا برامون بیارن یا بریم سر جاده  غذا بگیریم ؛ از موقعیت ما تا سر جاده 10 کیلومتر بود یعنی 10 کیلومتر بریم 10کیلومتر برگردیم حالا چقدر باید منتظر بمونیم خدا داند راستش یه بار رفتیم از صبح تا غروب منتظر موندیم ولی خبری از ماشین غذا نشدودست از پا دارزتر برگشتیم  .

خلاصه شب اول رو یه جوری سر کردیم شب دوم یه کمی آب تو تانکر حموم مونده بود ؛ البته ناگفته نماند اونقدر آفتاب خورده بود که بوی بد گرفته بود ولی شب گذاشتیم بیرون سنگر تا خنک بشه صبح که رفتیم دیدیم یه موش تو آب شناوره حالا این از آب خوردنمون ؛ شب سوم دیگه گشنگی داشت بهمون فشار میاورد رفتیم نون خشکه هایی که ریخته بودیم پشت سنگر که البته یه قسمتش رو گراز گاز زده بود یه قسمت دیگش هم کپک زده بود نصفه دوم رو خوردیم شب بعد قسمت کپک زده رو خوردیم دوشب رو اینجوری سپری کردیم دیگه چیزی برا خوردن نداشتیم شب چهارم دیدم گشنگی داره به بچه ها فشار میاره وبه عنوان مسؤل موقعیت باید یه فکری میکردم روز پنجم تصمیم گرفتم با سه تا از بچه ها بریم سر جاده تا اگه خدا خواست وماشین غذا اومد (این نکته رو بگم که ماشین غذا فقط تا سر جاده میتونست بیاد چون فرعی خاکی بود وبارون میومد وجاده گلی وچسبنده شده بود واگر ماشینی میومد تو جاده خاکی گیر میفتاد) خلاصه رفتیم سر جاده اصلی خرمشهر از صبح زود رفتیم وتا عصر مونیم خبری نشد دیگه بر نگشتیم موندیم تا فرداش تا نزدیکای ظهر اومد غذا گرفتیم وراه افتادیم به طرف سنگر حالا 10 کیلومتر جاده پر از گل ولای وهی میتپیدیم تو گلا تغریبا تا وسط های جاده که رسیدیم یه دفعه قابلمه غذا چپه شد تو گلا باور کنید داشت گریم میگرفت بعداز چندروز گرسنگی حالا باید غذای گلی ببرم براشون اخه اینم شد مسؤول موقعیت داشتم دیونه میشدم بچه هایی که دنبالم بودن کلی دلداریم دادن که بابا ما همگی مقیصریم ؛ کباب شامی هارو ریختیم تو قابلمه وراه افتادیم به سنگر که رسیدیم به بچه ها گفتم حواصتون به گلا باشه چون غذا گل مالیه تا در قابلمه رو برداشتم دیگه نفهمیدم چی شد که همه حمله کردن به قابلمه ودر عرض چند دقیقه دیگه چیزی تو قابلمه نمونده بود یه دفعه متوجه شدیم که تمام کباب شامیرو با گل خوردیم بعد همه زدیم زیر خنده روز بعد هم بارون بند اومد وجاده خشکید ودوباره غذا رسید هیچ وقت این خاطره رو یادم نمیره  

شاید از این به بعد هر از گاهی یه خاطره از خودم نوشتم موفق باشید .  

این هم چند تا عکس از جبهه

یک بیسواد

بدون شرح!

شیعه والپیپرز

شیعه والپیپرز

یک بیسواد