واقعه 7 تیر به دلیل اینکه ماهیت گروه ها، خطر آفرینی و خیانت آنها را مشخص کرد، جنبش عمومی علیه گروه ها و برای حذف آنها از صحنه سیاسی ایران راه افتاد و اگر حادثه هفت تیر رخ نمی داد شاید سالها می گذشت و ماهیت آنها برای مردم روشن نمی شد. این واقعه در تثبیت نظام و تصفیه افراد و جریان ها از بدنه نظام هم بسیار موثر بود. اما به اعتقاد بنده متاسفانه جمع بندی و برنامه ریزی دقیقی از این وقایع برای آینده نداشتیم و لذا حوادثی بعد از آن اتفاق افتاد که تکرار همان واقعه بود...
* اگر مایلید در آغاز، تحلیلی از اوضاع سیاسی و فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران در اوایل دهه شصت و تلاش های منافقین برای ایجاد اختلال و اختلاف در کشورمان داشته باشید؟
** از نیمه دوم سال 59 به تدریج گروه های ملی گرا، مارکسیستی، تجزیه طلب و وابسته به غرب احساس کردند که نتیجه ی اقداماتشان برای فروپاشی نظام، به دست نیامده و به شدت از این مسئله ناراحت بودند. لذا بتدریج تصمیم گرفتند که زمینه یک شورش و کودتا را سازماندهی کرده و موجب فروپاشی نظام شوند. در نیمه دوم سال 59 شاهد سلسله حرکت هایی هستیم که با وجود روشن شدن آتش جنگ علیه جمهوری اسلامی، برای تضعیف بیشتر نظام توسط رئیس جمهور وقت انجام می شد که در 14 اسفند 59، طیف های مخالف نظام در یک برنامه گسترده در دانشگاه تهران در برابر تمامی نهادهای انقلابی، اصول قانون اساسی و امنیت کشور، سخنرانی و شورش می کنند اگرچه برخورد قاطعی با آنها نمی شود اما اقدامشان نتیجه ای هم نمی دهد.
آنها از فروردین سال 60 تصمیم به اجرای مبارزه مسلحانه به بدنه نظام می گیرند. استدلال موفقیت شان هم خالی بودن شهرها از نیروهای انقلابی با توجه به حضور نیروهای دفاعی و امنیتی در میدان های جنگ بود. بنابراین از ابتدای سال 60 شاهد صحبت های تند بنی صدر علیه اصول و مبانی نظام هستیم که منافقین هم نهایت استفاده را از این فرصت می برند. قیام مسلحانه منافقین در 30 خرداد انجام شد که در این مرحله هم موفق نشدند اما اقدام تروریستی بعدی آنها (در هفت تیر) در نوع خودش کم نظیر بود چرا که با از میان برداشتن بخش بزرگی از بدنه مسئولان نظام، می خواستند نوعی کودتا راه بیاندازند و حکومت را بدست بگیرند.