مرکزپژوهش

پيوندهاي روزانه

 گزارشها حاکی از آن است که دولت عراق از گروهک تروریستی منافقین خواسته که خاک این کشور را ترک کنند. که همین امر باعث ریزش شدید نیرو شده است بر همین اساس اخیراً این گروهک در اقدامی حقیرانه با برقراری تماس با برخی از شهروندان شهرهای مختلف از آنها جهت همکاری با گروهک تروریستی منافقین دعوت نموده است.

این گروهک به افرادی که با آنها تماس گرفته است قول داده در صورت همکاری ، همه نوع امکانات زندگی را برای شما فراهم نموده و حفاظت از شما و خانواده تان را تأمین می نمائیم.

جوان

یک بیسواد
در میان تحولات مهم اخیر در خاورمیانه و آفریقا گزارش آخر رئیس سازمان جاسوسی رژیم‌صهیونیستی در خصوص ایران از اتفاقات مهمی است که کمتر کسی به نکات مهم آن و اینکه چرا داگان پس از 8سال، سکوت خود را درباره ایران شکست، توجه کرد.

به گزارش فارس، شاید هنوز اهمیت آنچه «مئیر داگان» رئیس تازه‌خداحافظی کرده سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) در آخرین گزارش کاری خود در موساد، درباره ایران فاش کرد، به درستی درک نشده است.

طبیعتا «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نخستین کسی بود که متوجه اهمیت گزارش داگان شد، زیرا نخستین واکنش منفی به این گزارش را او نشان داد و پس از این گزارش، داگان را به دلیل بیان حقایق سرزنش کرد و به تعبیری بهتر توبیخ کرد.

به این جملات دقت کنید:
«ایرانی‌ها با بمب اتم خیلی فاصله دارند... اگر اصلا قرار باشد [روزی] این اتفاق رخ بدهد، ایران حداقل تا سال 2015 سلاح اتمی در اختیار نخواهد داشت. این در حالت عادی است و اگر فشارها بر ایران ادامه پیدا کند این زمان بیش از این نیز به تاخیر خواهد افتاد... آمریکا اکنون در چند جبهه در نقاط مختلف دنیا درگیر است و علاوه بر بودجه معمولی خود، امروز میلیاردها دلار صرف این درگیری‌ها می‌کند. چنین بودجه هنگفتی [بودجه برای حمله به ایران] بر دوش قدرتمندترین قدرت در جهان سنگینی می‌کند و [آمریکا] چنین توانی برای ورود به درگیری جدید ندارد؛ آن هم این بار با ایران».

یک بیسواد
پا خروسی!

با آن سیبیل چخماقی، خط ریش پت و پهن که تا گونه اش پایین آمده بود و چشم های میشی، زیر ابروان سیاه کمانی و لهجه غلیظ تهرانی اش می شد به راحتی او را از بقیه بچه ها تشخیص داد. تسبیح دانه درشت کهربایی رنگی داشت که دانه هایش را چرق چرق صدا می داد.

اوایل که سر از گردان مان درآورد همه ازش واهمه داشتند. هنوز چند سال از انقلاب نگذشته بود و ما داش مشدیهای قداره کش را به یاد داشتیم که چطور چند محله را به هم می زدند و نفس کش می طلبیدند و نفس داری پیدا نمی شد. اسمش «ولی» بود. عشق داشت که ما داش ولی صدایش بزنیم. خدایی اش لحظه ای از پا نمی شست. وقت و بی وقت چادر را جارو می زد، دور از چشم دیگران ظرف ها را می شست و صدای دیگران را در می آورد که نوبت ماست و شما چرا؟ یک تیربار خوش دست هم داشت که اسمش را گذاشته بود: بلبل داش ولی! اما تنها نقطه ضعفش که دادِ فرماندهان را در می آورد فقط و فقط پا مرغی نرفتنش بود. مانده بودیم که چرا از زیر این یکی کار در می رود. تو ورزش و دویدن و کوه پیمایی با تجهیزات از همه جلو می زد. مثل قرقی هوا را می شکافت و چون تندبادی می دوید. تو عملیات قبلی دست خالی با یک سر نیزه دخل ده، دوازده عراقی را درآورده بود و سالم و قبراق برگشته بود پیش ما. تیربارش را هم پس از اینکه یک عراقی گردن کلفت را از قیافه انداخته و اوراق کرده بود از چنگش درآورده و اسمش را با سرنیزه روی قنداق تیربار کنده بود. با یک قلب که از وسطش تیر پرداری رد شده بود و خون چکه چکه که شده بود: داش ولی!

آخر سر فرمانده گردان طاقت نیاورد و آن روز صبح که بعد از دویدن قرار بود پا مرغی برویم و طبق معمول داش ولی شانه خالی می کرد، گفت:«برادر ولی، شما که ماشاءالله بزنم به تخته از نظر پا و کمر که کم ندارید و همه را تو سرعت عقب می گذارید. پس چرا پامرغی نمی روید؟» داش ولی اول طفره رفت اما وقتی فرمانده اصرار کرد، آبخور سبیل پت و پهنش را به دندان گرفت و جویده جویده گفت: «راسیاتش واسه ما افت داره جناب!»

فرمانده با تعجب گفت: «یعنی چی؟»

- آخه نوکر قلب باصفاتم، واسه ما افت نداره که پامرغی بریم؟بگو پاخروسی برو، تا کربلاش هم می رم!

زدیم زیر خنده. تازه شصت مان خبردار شد که ماجرا از چه قرار است. فرمانده خنده خنده گفت: «پس لطفا پاخروسی بروید!» داش ولی قبراق و خندان نشست و گفت: «صفاتو عشق است!» و تخته گاز همه را پشت سر گذاشت.

ایرانی مزدوز!

اوایل جنگ بود و ما با چنگ و دندان و با دست خالی با دشمن تا بن دندان مسلح می جنگیدیم. بین ما یکی بود که انگار دو دقیقه است از انبار ذغال بیرون آمده بود! اسمش عزیز بود. شب ها می شد مرد نامرئی! چون همرنگ شب می شد و فقط دندان سفیدش پیدا می شد. زد و عزیز ترکش به پایش خورد و مجروح شد و فرستادنش به عقب.

وقتی خرمشهر سقوط کرد، چقدر گریه کردیم و افسوس خوردیم. اما بعد هم قسم شدیم تا دوباره خرمشهر را به ایران باز گردانیم. یک هو یاد عزیز افتادیم. قصد کردیم به عیادتش برویم. با هزار مصیبت آدرسش را در بیمارستانی پیدا کردیم و چند کمپوت گرفتیم و رفتیم به سراغش. پرستار گفت که در اتاق 110است. اما در اتاق 110 سه مجروح بستری بودند. دوتایشان غریبه بودند و سومی سر تا پایش پانسمان شده بود و فقط چشمانش پیدا بود. دوستم گفت:«اینجا که نیست، برویم شاید اتاق بغلی باشد!» یک هو مجروح باند پیچی شده شروع کرد به ول ول خوردن و سر و صدا کردن. گفتم:«بچه ها این چرا این طوری می کنه؟ نکنه موجیه؟» یکی از بچه ها با دلسوزی گفت:«بنده ی خدا حتما زیر تانک مانده که این قدر درب و داغون شده!» پرستار از راه رسید و گفت: «عزیز را دیدید؟» همگی گفتیم :« نه کجاست؟» پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت:«مگر دنبال ایشان نمی گردید؟» همگی با هم گفتیم :«چی؟این عزیزه!؟»

رفتیم سر تخت. عزیز بدبخت به یک پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر تنزیب های سفید گم شده بود. با صدای گرفته و غصه دار گفت:«خاک تو سرتان. حالا مرا نمی شناسی؟» یه هو همه زدیم زیر خنده. گفتم:« تو چرا اینطور شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک دنبک نمی خواهد!» عزیز سر تکان داد و گفت :« ترکش خوردن پیش کش. بعدش چنان بلایی سرم امد که ترکش خوردن پیش آن ناز کشیدن است!» بچه ها خندیدند. آنقدر به عزیز اصرار کریم تا ماجرای بعد از مجرویتش را تعریف کند.

_ وقتی ترکش به پام خورد مرا بردن عقب و تو یک سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند بیرون تا آمبولانس خبر کنند. تو همین گیر و دار یه سرباز موجی را آوردند انداختن تو سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و برّ مرا نگاه کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم را کیسه کرده بودم. سرباز یه هو بلند شد و نعره ای زد:« عراقی پست می کشمت!» چشمتان روز بد نبینه، حمله کرد بهم و تا جان داشتم کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی کنم. حالا من هر چه نعره می زدم و کمک می خواستم کسی نمی آمد. سربازه آنقدر زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ای و از حال رفت. من فقط گریه می کردم و از خدا می خواستم که به من رحم کند و او را هر چه زودتر شفا دهد. بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم. دو مجروح دیگر هم روی تخت هایشان دست و پا می زدند و کر کر می کردند.

عزیز ناله کنان گفت:« کوفت و زهر مار هر هر کنان؟ خنده داره. تازه بعدش را بگویم. یه ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی را انداختند عقبش و تا رسیدن به اهواز یه گله گوسفند نذر کردم دوباره قاطی نکند. تا رسیدیم به بیمارستان اهواز دوباره حال سرباز خراب شد. مردم گوش تا گوش دم بیمارستان ایستاده بودند و شعار می دادند و صلوات می فرستادند. سرباز موجی نعره زد و گفت:« مردم این یک مزدور عراقی است. دوستان مرا کشته!» و باز افتاد به جانم. این دفعه چند تا قل چماق دیگر هم آمدند کمکش و دیگر جان سالم در بدنم نبود یه لحظه گریه کنان فریاد زدم:« بابا من ایرانیم، رحم کنید.» یه پیر مرد با لحجه عربی گفت:« آی بی پدر، ایرانی ام بلدی؟ جوانها این منافق را بیشتر بزنید!» دیگر لشم را نجات دادند و اینجا آوردند. حالا هم که حال و روز من را می بینید.» پرستار آمد تو و با اخم و تخم گفت: « چه خبره؟ آمده اید عیادت یا هرهر کردن. ملاقات تمامه. برید بیرون!» خواستیم با عزیز خداحافظی کنیم که ناگهان یه نفر با لباس بیمارستان پرید تو و نعره زد:« عراقی مزدور، می کشمت!» عزیز ضجّه زد:« یا امام حسین. بچه ها خودشه. جان مادرتان مرا از اینجا نجات دهید!»

یک بیسواد

رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار هزاران نفر از مردم قم، بصیرت و تشخیص صحیح شرایط، احساس تعهد و مسوولیت و حضور به موقع در صحنه را سه عامل اصلی موفقیت در امتحان‌های الهی و زمینه‌ساز پیشرفت مادی و معنوی برشمردند و تأکید کردند: ملت ایران با عبور موفقیت آمیز از امتحان‌های گوناگون الهی در طول 32 سال گذشته، امروز مقتدرتر از هر زمان دیگر با عزم و اراده قوی و هوشیاری و یکپارچگی به راه خود برای رسیدن به قله‌های سعادت و کمال و حیات طیبه دنیا و آخرت ادامه خواهد داد. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار که در سالروز قیام تاریخی مردم قم در نوزدهم دی سال 56، برگزار شد، این حادثه بزرگ را نشانه پیشگامی مردم قم در بصیرت، احساس مسوولیت و حضور در صحنه دانستند و افزودند: حرکت نوزدهم دی مردم قم در سال 56، یک سیلی محکم به رژیم طاغوت و جبهه استکبار بود که با هدایت امام خمینی (ره)، زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 57 شد. 

ایشان با تأکید بر این‌که حساسیت بالای دشمنان نسبت به مردم و حوزه علمیه قم، به دلیل بصیرت بالا، روحیه احساس تعهد و حضور به موقع در صحنه آنان است، خاطرنشان کردند: عکس العمل دشمنان در قبال قدرت نمایی مردم، حوزه علمیه، علما و جوانان قم در جریان سفر رهبری به این شهر مقدس نیز، نشان دهنده همین روحیات والا و عظمت این حرکت و همچنین عجز و آسیب پذیری دشمنان است. 

رهبر انقلاب اسلامی پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نحوه واکنش دنیای کفر و استکبار در 32 سال گذشته را نمونه دیگری از آسیب پذیری مخالفان و معاندان نظام اسلامی و عظمت حرکت ملت ایران برشمردند و افزودند: تشکیل نظام اسلامی در ایران و ایستادگی در مقابل قلدرترین حکومت‌های دنیا، ارائه یک راه نو بر مبنای اسلام واقعی بود که این موضوع برای جبهه استکبار و ظلم، تحمل‌ناپذیر است و علت اصلی مخالفت‌ها با جمهوری اسلامی ایران نیز همین قضیه است. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری کارهای بزرگ و سربلندی‌های ملت ایران در میدان‌های مختلف، تأکید کردند: این ملت به برکت موفقیت در امتحان‌های الهی توانسته است خود را از لحاظ معیارهای معنوی و مادی بالا بکشد که پیشرفت‌های علمی و فناوری و کار و خدمت رسانی در سراسر کشور نمونه‌های پیشرفت مادی است. 

ایشان با اشاره به کمک‌ها و الطاف الهی در تمام این موفقیت‌ها تأکید کردند: ملت ایران در میدان‌های گوناگون دست قدرت الهی را دیده و حس کرده است. 

رهبر انقلاب اسلامی شکست فتنه سال گذشته را نمونه‌ای از الطاف و دست قدرت الهی دانستند و افزودند: با لطف و عنایت خداوند متعال، مردم، بیدار و وارد صحنه شدند و توانستند توطئه‌ای عظیم را خنثی کنند. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: هنوز ابعاد فتنه سال گذشته به طور کامل شناخته نشده است و زمینه‌های زیادی برای تحلیل و تبیین آن وجود دارد زیرا دشمن طراحی و محاسبات دقیقی انجام داده بود. 

ایشان عوامل اصلی فتنه سال 88 را طراحان خارجی دانستند و خاطرنشان کردند: کسانی را که مردم به آنها سران فتنه می‌گویند، در واقع بازیچه طراحان اصلی بودند و دشمن آنها را به وسط صحنه هُِل داده بود که البته آنها نیز باید راه خود را از دشمن جدا می‌کردند که این کار را انجام ندادند و مرتکب گناه شدند. 

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: انسان نباید بازیچه دشمن شود و اگر غفلتی هم کرد ولی در وسط کار متوجه موضوع شد، باید بلافاصله راه خود را تغییر دهد. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین زوایای فتنه سال گذشته تأکید کردند: عامل اصلی، دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند و در طراحی و محاسبات خود به دنبال حذف جمهوری اسلامی و تغییر نظام بودند. 

ایشان افزودند: طراحی اصلی دشمنان، این بود که جمهوری اسلامی و حقیقت و شعار دین از جامعه ایران برچیده شود و قاعده حکومت و دولت را به شکل مطلوب خود تشکیل دهند. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: صحنه گردانان اصلی، حالت دیگری را نیز طراحی کرده بودند که اگر به نتیجه مطلوب خود نرسند، کشور را به آشوب بکشانند و با تقلید از انقلاب اسلامی و بوجود آوردن کاریکاتوری از آن، به اهداف خود برسند. 

ایشان افزودند: اما ملت ایران با تشخیص صحیح اوضاع، احساس تعهد و حضور به موقع در صحنه، به دهان طراحان اصلی زد و بساط آنها را جمع کرد. 

رهبر انقلاب اسلامی موفقیت ملت ایران در این آزمون بزرگ و پیچیده را زمینه ساز پررنگ‌تر شدن خط دین و انقلاب در کشور و اقتدار روزافزون نظام اسلامی دانستند و خاطرنشان کردند: اقتدار روزافزون در واقع پاداش الهی برای موفقیت در این آزمون است. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همه آحاد مردم و مسوولان را به حفظ هوشیاری و تشخیص صحیح مسائل اصلی از مسائل فرعی و جابجا نکردن آنها فراخواندند و افزودند: نداشتن بصیرت و شکست در امتحان الهی موجب تنزل و انحطاط جامعه خواهد شد، همانگونه که نتیجه شکست مردم در امتحان الهی در دوران امیرالمومنین علی (ع) و شهادت آن حضرت در محراب عبادت به دست اشقی الناس، به شهادت رسیدن حضرت سیدالشهدا علیه السلام و یاران ایشان در حادثه کربلا بود. 

ایشان جایگاه والای کنونی ملت ایران و موفقیت‌های او در مسائل داخلی و تأثیرگذاری در منطقه و مسائل مهم جهانی را نتیجه سربلندی در امتحان‌های گوناگون دانستند و خاطرنشان کردند: دشمن تلاش فراوانی انجام می‌دهد تا با فشارهای اقتصادی، و تبلیغات دروغین و پرحجم و ترساندن دولت‌ها و ملت‌ها از جمهوری اسلامی ایران، مانع از ادامه مسیر پیشرفت نظام اسلامی شود اما به نتیجه نرسیده است. 

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شکست سیاست‌های آمریکا در قضایای فلسطین، لبنان، افغانستان و عراق افزودند: آمریکایی‌ها، جمهوری اسلامی ایران را عامل اصلی ناکامی‌های خود معرفی می‌کنند در حالی که آنها از بیداری و سیاست صحیح ملت‌ها شکست خورده‌اند. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: تأثیر و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در منطقه و در میان ملت‌ها تأثیری معنوی است زیرا نظام اسلامی موجب بیداری ملت‌ها می‌شود و در چنین شرایطی است که آمریکا تمام تلاش خود را به کار می‌بندد تا دولت کنونی عراق بر سر کار نیاید اما به دلیل بیداری مردم، این دولت سر کار می‌آید و آمریکا هم هیچ کاری نمی‌تواند بکند. 

ایشان خاطرنشان کردند: ملت ایران به راه پیشرفت و اقتدار خود تا رسیدن به قله‌ها و حیات طیبه دنیا و آخرت ادامه خواهد داد. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای عزم و اراده مردم و مسئولان را برای پیمودن این راه، خوب و قوی ارزیابی و تأکید کردند: شرط ادامه موفقیت آمیز مسیر پیشرفت و اقتدار، بیداری و دستکم نگرفتن دشمن است. 

ایشان افزودند: همه آحاد مردم بویژه جوانان، روحانیون، دانشگاهیان و مسئولان باید هوشیاری خود را حفظ و دو چندان کنند. 

رهبر انقلاب اسلامی در پایان تأکید کردند: بیداری مسئولان، خدمت به مردم و حفظ یکپارچگی در میان خود است که همچون خاری در چشم دشمن خواهد بود. 

در ابتدای این دیدار حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها، با اشاره به قیام تاریخی نوزدهم دی سال 56، تأکید کرد: مردم قم همواره در صحنه بوده و نشان داده‌اند که پشتیبان ولایت فقیه هستند. 

وی به نمایندگی از مردم استان قم و حوزه علمیه و علما از سفر اخیر رهبر انقلاب اسلامی به شهر مقدس قم تشکر و قدردانی کرد.

یک بیسواد

17 دی ماه سالگرد تختی

مراسم چهل و سومین سالگرد درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی برگزار شد.

به گزارش ایسنا، باز هم هفدهم دی فرا رسید. 43 سال است که می‌گذرد، اما سرمای زمستان در یک صبح روز تعطیل هم نتوانست تختی را از خاطر مردم ببرد. بار دیگر کوچک و بزرگ، پیر و جوان، مرد و زن، همگی برای گرامیداشت سالگرد درگذشت جهان پهلوان تختی به ابن بابویه شهر ری آمدند. مسئولان، قهرمانان و هم‌دوره‌های تختی هم در مراسم حضور داشتند.غلامعلی حداد عادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد و دارایی، حمید سجادی معاون سازمان تربیت بدنی، محمدرضا یزدانی خرم رئیس فدراسیون کشتی، سید جلال یحیی زاده رئیس کمیسیون تربیت بدنی مجلس، حسن غفوری‌فرد نماینده مجلس و رییس اسبق سازمان تربیت بدنی و شمار دیگری از مسئولان در این سالگرد شرکت کردند. بهرام افشارزاده دبیر کل کمیته ملی المپیک هم طبق عادت همیشگی‌اش صبح زود و دو ساعت زودتر از مراسم به ابن بابویه رفت و بر سر مزار تختی فاتحه خواند.

حضور مردم علاقه‌مند به پهلوان ایران زمین با حرکت های خود جوش همراه شده بود. از صبح 17 دی عده‌ای به مردم صبحانه عدسی می‌دادند، در گوشه دیگر کتابچه‌هایی در مورد تختی بین مردم پخش می‌شد و عده‌ای هم پوسترهای تختی را پخش می‌کردند که در دست همه دیده می‌شد.

آرامگاه تختی هم دو - سه سالی است شکل آبرومندی به خود گرفته و روبروی آن جایگاه مسقفی ساخته شده و صندلی‌هایی برای نشستن مردم تدارک دیده شده بود تا به سخنرانان مراسم گوش کنند. هر چند که این امکانات پاسخگوی سیل عظیم مردم نبود، اما به هر حال اقدامات شایسته‌ای بود که از سوی تربیت بدنی و فرمانداری شهرری و فدراسیون کشتی صورت گرفته بود.

یک بار دیگر هم 17 دی گذشت، اما تختی همچنان در قلب‌های مردم زنده است.

یک بیسواد

نرم افزار 1001داستان امام علی(ع)

لینک دانلود

  • حجم: 1.35 مگابایت
  • رمز: Naghshejahanco.blogfa.com
  • یک بیسواد

    همسر علیرضا عسگری، ایرانی ربوده شده در ترکیه تصریح کرد کسانی شائبه پناهندگی عسگری را مطرح می کنند که با نظام و عسگری دشمنی دارند.


    زیبا احمدی در گفتگو با خبر آنلاین با رد شائبه های مطرح شده در مورد عسگری مبنی بر پناهندگی اظهار داشت: به هیچ وجه این مساله درست نیست ایشان بالاترین پست و مقام را در این کشور داشت مگر معاون وزیر دفاع بودن کم پستی است که عسگری بخواهد به خاطر شرایط بهتر پناهنده شود. البته عسگری هیچگاه دنبال پست و مقام نبوده که بخواهد برای موقعیت بهتر پناهنده شود. عسگری برای پناهنگی باید انگیزه ای داشته باشد در حالیکه وی هیچگاه چنین انگیزه های نداشته است.

    وی افزود :عسگری علاقه وافری به خانواده خود داشت. وی پدر چهار دختر و یک پسر بود که به شدت به خانواده خود وابسته بود و به پدر پیر خود بسیار محبت می کرد. عسگری به هیچ وجه پناهنده نشده و نخواهد شد، حتی اگر در دست اسراییل تکه تکه شود حرفی برخلاف مصالح نظام نمی زند؛ این مساله از شخصیت و ایمان اسلامی عسگری به دور است و یک توهین محسوب می شود و این سخن را قاطعانه عرض می کنم. این سخن کسانی است که با عسگری و نظام دشمنی دارند بنابراین پناهندگی وی را مطرح می کنند حال کسانی که آن زمان این شبهه را مطرح کردند بر آنها ثابت شد که این کار رژیم صهیونیستی است. چون در این مدت نه تنها تماسی نگرفته بلکه هیچ مصاحبه ای نیز نکرده است، حال آنکه اگر مصاحبه ای انجام داده بود بارها توسط این کشورها در بوق و کرنا می شد.

    منبع :خبر آنلابن

    متن کامل مصاحبه با همسر علیرضا عسگری در ادامه مطلب

     

    یک بیسواد

    تازه چشممان گرم شده بود که یکی از بچه‌ها، از آن بچه‌هایی که اصلاً این حرف‌ها بهش نمی‌آید، پتو را از روی صورتمان کنار زد و گفت‌: بلند شید، بلند شید، می‌خوایم دسته جمعی دعای وقت خواب بخوانیم.

    هر چی گفتیم: « بابا پدرت خوب، مادرت خوب، بگذار برای یک شب دیگر، دست از سر ما بردار، حال و حوصله‌اش را نداریم.»

    اصرار می‌کرد که: «فقط یک دقیقه، فقط یک دقیقه. همه به هر ترتیبی بود، یکی‌ یکی بلند شدند و نشستند.»

    شاید فکر می‌کردند حالا می‌خواهد سوره‌ی واقعه‌ای، تلفیقی و آدابی که معمول بود بخواند و به جا بیاورد، که با یک قیافه‌ی عابدانه‌ای شروع کرد: بسم اللـ....ه الرحمـ....ن الرحیـ....م همه تکرار کردند بسم الله الرحمن الرحیم... و با تردید منتظر بقیه‌ی عبارت شدند، اما بعد از بسم الله، بلافاصله اضافه کرد: ‌«همه با هم می‌خوابیم» بعد پتو را کشید سرش.

    بچه‌ها هم که حسابی کفری شده بودند، بلند شدند و افتادند به جانش و با یک جشن پتو حسابی از خجالتش در آمدند.

    یک بیسواد
    سلام دوستان وهمراهان عزیز امشب یه نظر در بخش نظرات خوندم که شاید برای شما هم نوشته باشند واین قابل تفکر است که چرا نویسنده نظر هیچ آدرسی از خود نداده است وفقط یک کلمه را نوشته که در یوتیوب سرچ کنیم که مفهومی هم ندارد که بنا به دلایلی آن را حذف میکنم شما دوستان بگوئید چرا هر حرفی یا سخنی میگویند از قول امام میگویند ؟ چرا باید در یوتیوب جستجو کنیم ؟ چرا هیچ منبعی از سخنان خود که به وصایای امام نسبت میدهند نیست ؟آیا جنگ دیگری را شروع کرده اند؟ آیا بس نیست یابه گوئی ؟چرا میگوید قوای مسلح پاسدار وبسیج ؟چرا از قول بسیج پیام میدهند وچراهای دیگر که از ذهن شما میگذرد لطفا جواب بدهید.

    واینهم متن نظر

    نویسنده :Mojtabah

    آیتالله خمینی در وصیتنامۀ سیاسی-الهی
    میفرمایند

    وصیت اکید من به قوای مسلح پاسدار و بسیج، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. . وظیفه شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح ، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که – بیاشکال به تباهی کشیده میشوند - و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد
    "دو وظیفۀ اصلی سپاه پاسداران، محافظت از اصل حکومت به وسیلۀ ولی فقیه و اصل جهاد است. . . بنابراین سپاه پاسداران را نباید از بُعدهای سیاسی یا باورهای ایدئولوژیکی محروم کرد.
    بدون فداکاریهای ما بسیجیها آقای احمدینژاد وجود خارجی نخواهند داشت.

    لطفا این را در یوتیوب جستجو بگذارید تا تماشا بفرمایید{حذف شده است}

    یک بیسواد

    لبخندهای خاکی

    سرفه عربی

    از بچه های خط نگهدار گردان صاحب الزمان (عج) بود. می گفتند یک شب به کمین رفته بود، صدای مشکوکی می شنود با عجله به سنگر فرماندهی می آید و می گوید بجنبید که عراقیها در حال پیشروی هستند.

       از او می پرسند: تو چطور این حرف را می زنی، از کجا می دانی که عراقی اند، شاید با نیروهای خودی اشتباه گرفته باشی!

       می گوید: نه بابا، با گوش های خودم شنیدم که عربی سرفه می کردند!


    مثل اینکه برادران افغانی را استخدام کرده اند.

    وقتی حجم آتش خمپاره دشمن روی نیروهای ما بیش از حد معمول می شد و منطقه را می پوشاند، بچه ها بشوخی می گفتند:

    احتمالاً کارگر افغانی پای قبضه گذاشته اند که این طور بی امان آتش می ریزند.

    کنایه از اینکه بعثیان مزدور هر چقدر هم قوی باشند، نمی توانند این همه استقامت کنند و لجاجت به خرج بدهند؛ حتماً قضیه فرق کرده و کسی به آنها کمک می کند

    منبع: سایت صبح

    یک بیسواد